بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های نورانی حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی مدظله العالی
« سُـرورُ المُؤمنِ بطاعَةِ رَبّـهِ وَ حُزنهُ عَلی ذَنبِـهِ »
... ما شاد و خوشحال می شویم که فلان کار، فلان معامله و امثال اینها درست شد و محزون می شویم که فلان مساله و آن خرید درست نشد؛ اینها مال مؤمـن نیست، یعنی وصف مومن نیست. اگر مومـن واقعی باشد، سرور و شادیش فقـط به این است که پروردگارش را اطــاعت کرده است و خوشحال می شود، اگر به گناه مبتلا شد، محزون می شود.
این طاعتی که ما می کنیم و می گوییم، سبحــان الله، یعنی اینها مناسب حــق نیست، درنتیجــه عجب به سراغ انسان نمی آید؛ اینـــکه در تسبیــح خـدای متعــال می گوییـم سبحــــان الله، یعنی از این طـاعت من، خدا منــزه است؛ از همه چـیز منـزه است. خدا این عالـم و آسمـان و زمین را خلــق کرده که حتی یک برگ کوچک هم حساب دارد، آنوقت این چیـزها چگونه مناسبش خواهد بود...
الحمــد لله یعنی حمد مخصوص خداست، هر چه خوب است خدا خواسته خوب شود، پس مــال خداست؛ خـدا بنا باشد کسی را به جــوار خودش راه بدهد، این نه بـرای این است که عملش منـاسب بوده، بلکه به فضــلش این کار را می کند.
این بیان، هم ازحضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، هست و هم از حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه: ما عبـدناک حـق عبـادتک و ما عــرفناک حــق معرفتک؛ ما آنکه حــق عبــادت توست بجـا نیـاوردیم و آنـچه که حـق معــرفت توست، نشنـاختیم تــو را. با این وصف دیگر چه عُجبــی؟!
آن تسبیح که می گوییم الله اکبـــر، یعنی خدا بزرگــتر است، یعنی بزرگتر از این است که توصیـف شود؛ الحمــد لله یعنی هر چه حمــد و ستایش برای هر چه بکنید، این حمـد، مال خداست و بـرای اوست؛ متوجه باشیم که این عمل زمینه ساز می شود که فضـــل خدای متعال، شامــل حـال بشود.
ادامه مطلب ...
خدایا! تو را گواه می گیرم که هیچگاه ملتی چنین صبور و همراه در تاریخ نبوده، این مردم حق بسیاری دارند و بسیارحق دارند. خدایا آنچه که می گویند و آنچه که می خواهند حق است خدایا ! کمک کن ما شرمنده چنین ملتی نشویم . بر ما ببخش اگر نتوانیم دین مان را به این مردم ادا کنیم . تو می دانی که ما می خواهیم ادا کنیم .
امام علی علیه السلام می فرماید :
ابوبکر و عمر صالح بودند و کتاب خدا و سنت رسول خوب عمل کردند و از سنت تعدی نکردند تا از دنیا رفتند خدا هر دو رحمت کند
ادامه مطلب ...
این تهفه فقیرانه را به محضر مبارک حضرت صدیقه کبرا فاظمه زهرا سلام الله علیها تقدیم می دارم که با بذل جان خود و اولاد پاکش قلم آموز بشریت شد و مشق عشق آموخت و راه شدن متعالی را نمایان ساخت و برای نجات بشریت از منجلاب جهالت و منیت و بر نشاندن بر بام بلند سیادت و سعادت توحیدی دمی نیاسود و خود را به زحمت انداخت تا درهای رحمت و مغفرت الهی را به روی انسان ها بگشاید .
این اثر گرچه لایق آن ذات اقدس و فیض مقدس نیست اما به دو دست نیاز به محضر نورانیش تقدیم می شود بدان امید که به نظرش لایق نظر گردد
طرح بحث
در مباحث گذشته بیان شد که صیغه امر ظهور در وجوب دارد و واجب صور مختلفی دارد گاهی واجب نفسی است یعنی حکم رفته روی یک موضوع و آن موضوع به خاطر جایگاه ویژه اش واجب شده است مثل نماز و گاهی حکم رفته روی یک موضوع نه از آن جهت که خود موضوع مهم است بلکه به جهت این که این موضوع وسیله و ابزار رسیدن به یک حقیقت است مانند وضو واجب اول را نفسی و واجب دوم را غیری می گویند .
ادامه مطلب ...شبهه یا تحریف حقایق ، حمایت از اهل سنت یا خیانت به بشریت آیا سزاوار است جماعتی برای حمایت از یک گروه خاص به جهت تعصبات جاهلی حقایق صریح و روشن تاریخ را زیر پا بگذارند و ارزش های متعالی انسانی را که صداقت و پویش حقیقت است نادیده بگیرند چگونه جوابگوی تاریخ خواهند بود
ادامه مطلب ...مزد و اجرت من در ازاء پاسخ به هر سؤالى،فزونتر از
مجموع در و مرواریدى است که فاصله میان آسمان و
زمین را پر مى کند
ادامه مطلب ...قرآن کتابی است آسمانی و آورنده آن هیچ ادعای دانش آموزی در نزد کسی نداشته است و اعتراف و اذعان اهل تواریخ و آثار مکتوب بر جای مانده از آن زمان گواه بر مدعا است .
ادامه مطلب ...
اسباب تبادر وجوب
در درس گذشته بیان شد که وجوب ناشی از شدت اراده و مستحب ناشی از اراده ضعیف است و در مقام اثبات برای تشخیص و تمییز اراده ضعیف و قوی باید به قرائن و مقارنات و شواهد مراجعه شود در صورتی که قرائن و مقارنات موافق با اراده قوی بود حکم به وجوب می شود و اگر مقارن با اراده قوی نبود حکم به استحباب می شود
ادامه مطلب ...عالم به نور فاطمه پیدا است
هر روز رزق و روزی ما از زهرا است
روزی که نباشد کوثرش بر یاد
از امروز فردای ابترش پیدا است
آه آه از این همه غم و اندوه ، هجران و غربت ، جدایی و تنهایی آه آه از
این همه ظلم و جور و جفا و ناسپاسی آه آه از این همه بی عطوفتی و نا مهربانی آه آه از این همه بی لیاقتی و ناشایستگی
آه آه از این همه سردی و یخ زدگی انسان ها.
چگونه می شود این انسان در مقابل این همه عظمت و شکوه و جلال و جمال کرنش نمی کند و لب به تحسین و تمجید و تحمید نمی گشاید چرا به راحتی از کنار این همه حقایق عبور می کند و لحظه ای درنگ نمی نماید چرا حادثه ای به این بزرگی این انسان خفته را بیدار نمی کند و سکون و سکوت او را به هم نمی زند آیا این انسان ها مرده اند و قوای ادراکی اینها از کار افتاده است که قدرت تشخیص ندارند مگر قابل تصور است وجدان بیدار بشری و عقل سالم و فطرت پاک در مقابل حقایق از خود واکنش نشان ندهد قلْ هل یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ وجدان بشری در مقابل این سؤال چه جوابی خواهد داد مگر قابل تصور است کسی بگوید بله یعلمون و لا یعلمون با هم مساوی اند چگونه می شود باور کرد کسی در مقابل این سؤال که مَثَلُ الْفَریقَیْنِ کَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصیرِ وَ السَّمیعِ هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَکَّرُونَ جواب بدهد یستویان آیا این عدول از انسانیت و فطرت و اعتدال نیست چگونه می شود چنین کسی را انسان نام نهاد و در مورد این انسان چه می شود گفت کسی که می گوید تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ آیا چنین انسانی به خود و انسانیت جفا نکرده است ؟
این بشر چه ظلم ها و جفا ها که به خود روا نداشته است و چه حقوقی را از خود که سلب نکرده است انسانی که برایش ظلمت و نور ، علم و جهل ، اعمی و بصیر ، اصم و سمیع فرق نکند چگونه می توان این انسان را زنده و دارای حیات دانست آیا این ها احیاء اموات نیستند وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ
به مرده چگونه می شود فهماند که ظلمت و نور چیست
باور این حقیقت که انسان ها به جای برسند که نتوانند نور وظلمت و حق و باطل را تشخیص دهند مشکل است و قابل فهم نیست
حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها عطیه الهی است برای خاتم پیامبران و برای تمام بشریت چگونه می شود این عطیه این همه مورد بی مهری و ناسپاسی انسان ها قرار می گیرد و کار به جای می رسانند که از شوهرش بخواهد که قبرش را از دیدگان مخفی کند و حتی راضی نباشد بعد از هجرت از این خرابات قبرش دیده شود
در شأن او سخن گفتن کار سهل و آسانی نیست کسی که نبی خاتم افضل خلق الله در شأن او می فرماید فداها ابوها چه می توان گفت او که در شأنش خدای عالم هستی از او به کوثر نام برد چه توصیفی می توان کرد او فاطمه است که مردم از فهم و شناخت او باز مانده اند او لیله القدری است ما ادراک ما لیله القدر قدر و قیمت او بر بشریت مجهول است او کسی است در حدیث کساء که صحیحه است و از فریقین هم نقل شده است وقتی خداوند تبارک و تعالی اهل عباء را برای آسمانیان تعریف می کند و موجب تحیر و تعجب فرشتگان الهی قرار می گیرد سؤال می کنند من هم ؟ خداوند عزجل در پاسخ می فرماید : هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها فاطمه که آخرین کس بود زیر عبا پیامبر رفت اولین کس است که برای معرفی محمد مصطفی و علی مرتضی و حسن مجبتی و حسین ثاره الله نام مبارک او برده می شود او کیست که معرف پیامبر خاتم است نبوت و امامت و ولایت به وجودش به بشریت عطا می شود شهادت بانوی آسمانی را به دلدادگان حقیقت تسلیت و تعزیت عرض می کنیم باشد که به نامش نامی و به یادش پایا شویم و به برکت وجودیش از انحرافات و کجی ها و پستی ها در امان باشیم
« روایت سوم : بغض نسبت به صحابه »
امام عسکری علیه السلام: وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مِمَّنْ یُبْغِضُ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَصْحَابَهُ الْخَیِّرِینَ أَوْ وَاحِداً مِنْهُمْ لَعَذَّبَهُ اللَّهُ عَذَاباً لَوْ قُسِمَ عَلَى مِثْلِ عَدَدِ مَا خَلَقَ اللَّهُ لَأَهْلَکَهُمْ اللَّهُ أَجْمَعِینَ .[1]