خواست های ما
با خود در مورد خواسته می اندیشیدم این سؤال مرا به خود مشغول ساخت که حقیقتا انسان ها چقدر خواسته دارند و چه می خواهند و آیا آنچه می خواهند با آنچه در توان دارند تناسب دارد و آیا آنچه می خواهند معقولانه و مطابق با موازین است و یا خواسته های بر آمده از هوا و هوس و توهم و تخیل.
بدون شک انسان ها می خواهند؛
از آب و نان گرفته تا نباتات و حیوانات ، انسان ها و ...
انسان ها آب را برای رفع تشنگی و نان را برای رفع گرسنگی می خواهند ، می خواهند چون احتیاج دارند و می دانند که محتاجش هستند و خوب می دانند که اگر نخورند و نیاشامند از پا در می آیند و سر از نیستی و هلاکت در می آورند پس برای ماندن باید خورد .
انسان ها به نباتات و حیوانات احتیاج دارند برای لذت بردن ، برای به قدرت رسیدن ، برای سلطنت داشتن ، برای مالکیت ، برای ماندن ، برای راضی نگه داشتن قوه شهوت ، برای پاسخ دادن به قوه توهم و تخیل
انسان ها می خواهند هم نوعان و انسان های دیگر را برای بهره جویی ، برای استثمار و بهره کشی ، برای استفاده از تجارب و اندیشه ها ، برای همکاری و همیاری .
بلاخره انسان ها می خواهند زن ، بچه ، ساختمان ، ماشین ، پست و مقام ، سلطنت و قدرت ، دانش و معرفت و .....
اما در بین این خواسته ها میلیون ها انسان یک ابرمردی برای ملتش ، امتش از خواستن معنای دیگری را ترجمه کرد او چیز دیگری می خواهد فراتر از هر خواسته ای و بزرگتر از هر داشته ای .
آری او می خواهد ، شرافت را ، عزت و عظمت را ، آزادی و انتخاب را ، آری تمام خواسته او این است که ملتی و امتی از چنگال غارتگران شرافت و منزلت و کرامت رهایی یابد و آزاد شود او می خواهد آزادی را ، استقلال را ، انتخاب سر نوشت را ، او می گوید باید ملت ها خود سر نوشت خود را رقم بزنند او می خواهد هیچ کس نا توانی زیر پایی ظالمی نباشد او می خواهد هیچ مستبد و خود رأیی حق انتخاب دیگران را لگد مال نکند .
آری او خواست و توانست و کرد آنچه که می خواست او تمام قد در مقابل تمام زیادی خواهی ها ایستاد تا مردمش ، امتش سر بلندانه بایستند و حق انتخاب داشته باشند.
آری او می گوید همه چیز به خواست مردم است و من خادم این مردم او به امتش گفت آیا جمهوری اسلامی را می خواهید ؟ بگویید آری یا نه ، نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر او گفت آیا قانون مبتنی بر اسلام را می خواهید ؟ آیا اصل ولایت فقیه را می خواهید ؟ آیا قانون اساسی را می خواهید ؟
آری او می خواست تا امتش بخواهند آنچه او می خواهد اما نه به زور نیزه و نه به زور زر و تزویر نه به تحمیل مستبدانه و نه به تبلیغ عوام فریبانه او امتش را بر خواسته هایش تحمیل نمی کرد او بی جا تبلیغ نمی کرد او برای به کرسی نشاندن خواسته های خود ملتی و امتی را تحقیر نمی کرد و از پیش خود برای امتش تصمیم نمی گرفت هر جا لازم بود از مردم اذن و اجازه بگیرد اذن واجازه می گرفت.
او به ما آموخت که بخواهیم آزادی را ، انتخاب را ، حق تعیین سر نوشت را، برای او فرق نمی کرد که مردم کدامین را انتخاب کنند مهمترین خواسته اش این بود که مردم خود انتخاب گر باشند گر چه بهتر از هر کس می دانست فطرت های پاک و وجدان های سالم بدون ارعاب و تهدید و تطمیع آن خواهند خواست که او می خواهد .
آری او خوب می داند که بین ذلت و عظمت فطرت های پاک عظمت را بر خواهند گزید
آری او به ما خواستنی فراتر از زن و بچه و ساختمان و قدرت و سلطنت و .... آموخت او به ما آموخت که برای انتخاب و آزادی باید از مال و جان و زندگی گذشت و بین ماندن بدون آزادی و انتخاب و رفتن با آزادی رفتن را انتخاب کنیم .
نام او ، یاد او بر دل های تمام آزادی خواهان عالم حک شده است چرا که او مشق انتخاب را برای ما به ارمغان آورد .
سال روز عروج ملکوتی آن سالک کوی حق ، پیر جماران ، امام خوبان ، رهرو عرشیان امام راحل عظیم الشأن را گرامی می داریم باشد که از پیروان راستین مکتب و اندیشه های نورانیش باشیم
قیام امام حسین علیه السلام به لحاظ ساختار و قالب و محتوی با سایر قیام ها تفاوت دارد گر چه قیام همه انبیاء و صلحا فی سیبیل الله بوده است و لکن این قیام تفاوت های زیادی با آنها دارد از این که امام حسین علیه السلام در کانون توجه ائمه علیهم السلام قرار می گیرد به خاطر ویژگی هایی است که در این قیام وجود دارد می بینیم ائمه برای امام حسین احترام ویژه قائلند یعنی فقط و فقط برای امام حسین نه فرد دیگر یعنی یک جایگاه ممتاز و ویژه. روایتی را دیشب عرض کردم این روایت را من دوباره مطرح می کنم
از منظر قرآن نظام آفرینش نظام ملکی ملکوتی(ظاهر - باطنی) است و اگر ما باطن را درک نکنیم ظاهر فایده ندارد این ظاهر نمودی از آن باطن است به تعبیری دیگر فیزیک و متافیزیک، لفظ و معنا، قالب و محتوا درهم تنییده است. اگر شما این حقایق عالم را مورد توجه قرار دهید از این دو حال خارج نیستند یک ظاهری دارند و یک باطنیhttp://persiandrive.com/213705.
وظیفه امروز ما در قبال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مؤسس مکتب عاشورایی چیست ؟
آیا امروز وظیفه ما اقامه عزا ومولودی برای حضرت زهرا و سیاهپوشی و چراغانی کردن معابر و مساجد و تکایا است
آیا امروز وظیفه ما از فضائل ومناقب زهرا سخن گفتن است و کرامات ومقامات او کتاب نوشتن و از غم و قصه های او حکایت کردن و از فدک و ارث شکوه کردن .
آیا امروز وظیفه ما کفایت کردن به نام فاطمه و اسم گذاری دختران ما به اسم اوست و بس و به نام او به دختران فاطمه جایزه و تشویقی دادن
آیا امروز وظیفه ما این است که موسوعه بنویسم و سایت و وبلاگی به نام او طراحی کنیم ومسابقه کتاب خوانی به نام او بگذاریم تا جامعه را با نام و یاد او زنده نگهداریم
آری سؤال اصلی این است که وظیفه ما چیست و فاطمه به چه راضی است ؟
ایا با این فاطمیه ها می توان در مقابل فرهنگ سکولاری که تمامی بسترهای معرفتی ما را قبض کرده است و اندیشه سکولار بر بدنه فرهنگی ما نفوذ کرده است جلوگیری کرد .
آیا می توان با این مراسمات و مناسبات در مقابل تهاجم بی امان فرهنگ عریان گری و سکولایزه کردن افکار و اندیشه ها ایستاد ؟
امروز چرا جوانان تن به ازدواج نمی دهند .
امروز چرا بعد از سی سال گذشت از انقلاب اسلامی سخن از دین گفتن در مراکز علمی تحجر است .
چرا هنوز دختران و زنان ما از زمنینان الگو برداری می کنند .
آیا می توان با این مقدار از یاد و نام فاطمه در مقابل فرهنگ بی تفاوتی و منیت خواهی و منفعت طلبی ایستاد ؟
آیا می توان امیدوار بود روزی دانش بریده از ارزش و ارزش های بریده از دانش همراه وهمگام شوند .
آیا می توان امیدوار بود روزی حیات طیبه ای به سراغ مان آید و نظام های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، آموزشی و ... دین مدار و فضیلت محور بر اریکه قدرت تکیه زنند .
امروز وظیفه ما چیست
بدون شک مهمترین وظیفه امروز ما ساختن انسان های تعالی یافته و ارزش مدار است انسان های هدایت یافته و متجلی به نور الهی است انسان های ولایت مدار و حقیقت محور است انسان های خداخواه و فضیلت محور است انسان های که آسایشان و آراممشان در خطر کردن و به پا خواستن است .
برای ساختن چنین انسان های در این عصر زمانه چه باید کرد به کدام مکتب اخلاقی و تربیتی باید پناه برد و کدام اندیشه و دانش را باید مقدم دانست از کجا باید شروع کرد ابزار تربیت و روش تربیت ،دانش تربیت ، ساختار تربیت و ... از کجا باید به دست آورد .
بدون شک نیاز امروز بشر همان نیاز دیروزی است اما نیازی پیشرفته تر، عمیق تر و ضروری تر نیازی که اگر به موقع مبتنی بر اصول اساسی پاسخ داده نشود یک انفجار بزرگ در راه است که در آن جز تباهی و هلاکت انتظار دیگری نیست .
بشر امروز نیاز به خدا دارد و محتاج انسان های خدامحور است و برای خدامحوری راهی جز دست یابی به سیستم ولایی و امامتی نیست تنها راه برای دست یابی به آن بر خورداری از فرهنگ فاطمی است باید گفتمان فاطمی حاکم شود و تربیت فاطمی به عنوان یک نظام تربیتی پرتو افکن شود و ساختارهای جدید مدیریتی مبتنی بر آموزه های نورانی صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها شکل گیرد و تربیت شدگان فاطمی صدر نشین شوند و هر کسی به قدر فهم و درکش از فاطمه منصب دار شود .
وظیفه امروز ما در قبال فاطمه چیست
1. تأسیس بنیاد فاطمه شناسی که در آن بنیاد صاحبان دانش و معرفت در مورد ابعاد مختلف زندگی زهرا سلام الله علیها به لحاظ مدیریتی ، سیاسی ، اجتماعی ، تربیتی ، آموزشی ، معنوی ، و .... تحقیق جامع نمایند و محصول پژوهش را به فرآیند آموزشی تبدیل کنند
2. تأسیس دانشگاه فاطمی با رسالت و وظیفه عرضه محصولات آموزشی انجام گرفته در بنیاد فاطمه شناسی برای تهیه و تدوین نظام نامه معرفتی با رویکرد تأسیس علم و دانش نوین در حوزه های مختلف روش شناسی و موضوع شناسی و مدیریتی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و ایجاد ساختار های جدید تربیتی و آموزشی و مدیریتی و .. و
3. راه اندازی شبکه مدیریت پایان نامه ها در مقاطع مختلف تحصیلی در خصوص فاطمه شناسی در ابعاد مختلف آن
4. راه اندازی سایت جهانی فاطمی برای معرفی محصولات و اقدامات انجام گرفته
5. برگذاری جشنواره ملی فاطمه شناسی با موضوعات مختلف نقاشی ، خطاطی ، طراح وبلاگ ، بنر و پوستر و مقاله و هنر تجسمی و ....
6. نمایشگاه ویژه در خصوص معرفی جایگاه و منزلت حضرت زهرا سلام علیها به نسل جوان .
7. ساخت فیلم های کوتاه و بلند از زندگی سراسر نورانی او با موضوعات مختلف تربیتی ، سیاسی و اجتماعی و ...
8. بر گزاری کرسی های ازاد اندیشی در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها .
در طول تاریخ حوادث بزرگ تاریخی تحت تاثیر حب و بغض ها قرار گرفته است بغض ها از سویی و حب ها از سویی آن جلوه اصلی ماجرا را اجازه نداده ما مشاهده کنیم دشمنان به دشمنی واقعه را تیره و تار کردند و حقیقت عرشی را فرشی کردند و دوستان هم به خاطر دوستی و عشق و علاقه این حقیقت را مشوه و مکدر کردند و هر چه خواستند به زبان راندند و اجازه ندادند همان گونه که بوده به دست ما برسد و واقعیت تاریخی گرفتار حب و بغض تاریخ نگاران و واقع نگران شده و کشف این حقیقت که بتوانی سره را از ناسره تشخیص بدهی کار سختی است برای ملاحظه متن سخنرانی اینجا را .http://persiandrive.com/460985
کلیک کنیدحجت الاسلام علیرضا شجاعی مدیر حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان مرکز قزوین در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار سرویس سیاسی صبح قزوین، در رابطه با سالگرد تخریب حرم ائمه بقیع علیهم السلام اظهار داشت: در این زمینه باید چهار حوزه مختلف را مورد بررسی قرار داد.
ادامه مطلب ...
دلایل ضرورت وجود امامت از نظر متکلمان اسلامی
ضرورت وجود رهبر و امام برای سامان دادن به نیازهای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی در جوامع بشری امری بدیهی و غیر قابل انکار است و لکن آن چه مهم است بدان پرداخته شود این است که آیا امام باید منصوب از طرف خداوند باشد یا یا با وجود راهنمای های پیامبر و وجود کتاب قرآن در بین مردم نیازی به امام منصوب از طرف خداوند نیست .
امام حسین در نگاه ائمه علیهم السلام
امام حسین(ع) در کلام امیرالمومنین(ع)
حضرت به فرزند خود نظر کردند و فرمودند: »یا عَبرَة کُلِّ مُؤمنٍ فقال: أنا یا ابتاه؟ قال: نَعَم یا بُنَىّ؛ . اى کسى که نام تو موجب جارى شدن اشک در دیده هر مؤمن است...« -
امام حسین(ع) در کلام فاطمه زهرا(س)[1]
آن حضرت چنین مىفرمایند: »کُنتُ لا أحتاجُ فى اللّیلةِ الظَّلماءِ إلى مِصباحٍ وَ جَعَلتُ أسمَعُ إذا خَلَوتُ فى مُصَلاّى التَّسبیحُ و التَّقدیسَ فى باطنى؛ آنگاه که حسین(ع) (هنگام باردارى) به شش ماهگى رسید، در شب تاریک به چراغ نیاز نداشتم و . هنگام عبادت خدا و خلوت با حق، صداى تسبیح و تقدیس وى را مىشنیدم.« [2]
اِنّ الْحُسَیْنَ مِصْباحُ الْهُدی وَ سَفینَةُ النَّجاة
حرکت کشتی نجات آدمیان، احتیاجی به دریا ندارد.
این کشتی بر روی قطره اشکی مقدّس که برای حسین ریخته می شود، می گذرد. اشکی که از اعماق دل برمی آید و جان را می شوراند و آن گاه، رهسپار پیشگاه اقدس خداوندی می شود.
عهدی بزرگ و وفایی جاودانه
ای حسین، ای فرزند شریف ترین انسان، ای معشوق جان های شیفته حق و حقیقت و ای امید حیات پاکان اولاد آدم، داستان خونین تو در دشت سوزان نینوا، قرن ها پیش از آن که چشم به این دنیا باز کنیم، به وقوع پیوسته است. و چنین بود که ما و گروهی از کاروانیان گذرگاه حیات پرمعنا، به حکم جریان منظّم زندگی در جویبار زمان، از دیدار جمال زیبای ربّانی تو و یاران بی نظیرت محروم گشتیم.
یاران باوفایی که با شکوفایی درخشان ترین سعادت و فضیلت انسانی در دل، چهره برافروختند و با بال و پری که از اعماق جانشان روییده بود، در چند لحظه از تنگنای عالم خاک، به اوج عالم پاک به پرواز درآمدند. افسوس که ما از تقدیم جان مان در آن طَبَق اخلاص - که در آن روز خونبار، جان هفتاد و دو تن انسان کامل را به پیشگاه الهی عرضه کرد - محروم ماندیم.
با
این حال، سپاس بیکران خدایی را که از آن گروه های نابخرد نبودیم که نشستند و عهدها
بستند و تو را برای اقامه حکومت حق و عدالت، به سرزمین خود، عراق دعوت نمودند و در
آن هنگام که گام برسرزمین آنان نهادی، آن نابخردان ضد انسانیت عهدها را شکسته و به
انکار صدها نامه ای که شخصیت خود را در گرو آن گذاشته بودند، برخاستند و آن گاه با
شمشیرهای برّان خود، برتو و یاران تو تاختند و در آن روز، پیش از آن که خورشیدِ
سپهر لاجوردین از دیدگاه زمین نشینان ناپدید گردد، خورشید عالم افروزِ وجود تو را
از دیدگان مردم دنیا پوشاندند. غافل از آن که، اگر جمال ابدیّت نمای تو از دیدگاه
فضای عالم طبیعت غروب کند، در دلِ پاکان فرزندان آدم، طلوعی جاودانه خواهد داشت.
[طلوعی بس درخشنده تر].
اینک، ما دلباختگانِ وجودِ نازنینت، عهدنامه ای با قلم عقل و وجدان نوشته و با خون
دل امضا نموده، به پیشگاه مقدّست تقدیم می داریم که: تا جان در بدن داریم، دل به
عشق تو سپاریم و در راه دفاع از آرمان الهیِ تو که رسالت عظمای انسانیت است، از
هیچ تلاشی دریغ نورزیم. باشد که علی الصّباح ابدیت، به شوق دیدار تو، ای چهره ات
تجلّی گاه حق و حقیقت، سر از خاک برآوریم و در شعاع جاذبیّت روح بزرگ تو، گام به
سرنوشت نهایی خود برداریم.
امام حسین فرهنگ پیشرو ( علامه محمّدتقی جعفری )
علم با ارزش کدام است
آیا در بین علوم مختلفی که ما می شناسیم مانند ریاضی ، فیزیک ، شیمی ، علوم پزشکی و علوم اجتماعی و انسانی و علوم دینی آیا همه این علوم به لحاظ ارزش و اعتبار علی السواء اند یا باهم متفاوت اند اگر متفاوت اند ملاک و معیار ارزش گذاری علوم چیست؟ و توسط چه کسی این ارزش گذاری انجام می گیرد ؟ و کدام علم از بقیه با ارزش تر است ؟
مقدمه
1.بدون تردید علوم در ایصال به مقصود و مطلوب با هم تفاوت دارند و نمی توان همه علوم را به لحاظ کارکرد و آثار و نتایج یکی دانست .
2.اگر علوم از جهت ایصال به مطلوب تفاوت دارند پس به لحاظ ارزش و اعتبار با هم تفاوت دارند امکان ندارد علوم به لحاظ کارکرد و آثار متفاوت باشند ولی از ارزش یکسان بر خوردار باشند .
3.حالا که معلوم شد علوم به لحاظ ارزشی از درجات و مراتب مختلف برخوردارند سؤالی که مطرح می شود این است که با چه میزان و ترازوی می توان علمی را به لحاظ ارزش و اعتبار از دیگری باز شناخت ملاک و معیار ارزش گذاری علوم چیست و چه کسی عهده دار آن است .
سؤال
چه ضرورتی وجود دارد که علوم ارزش گذاری شود بدون شک بشریت به همه علوم محتاج است و از این جهت همه علوم از ارزش یکسان بر خورداند و این که یکی ارزش و اعتبارش به لحاظ آثار و نتایج بیشتر از دیگری است موجب نمی شود برخی از علوم مورد بی مهری قرار گیرد و یا از ارزش ذاتی آن کاسته شود ؟
جواب
1.بدون شک و تردید عمر انسان ها محدود است
2.به فرض محال اگر محدود هم نمی بود به حکم عقلانسان ها کمال جو هستند و به دنبال انفع و احسناند با وجود علم نافع و علم انفع هیچ انسانی بهدنبال علم نافع نمی رود این در واقع ترجیح بدونمرجح است که عقلا باطل است بر خلاف فطرت و وجدانانسانی است .
3.پس باید از علوم مختلف موجود انسان یک علم را بر سایر علوم ترجیح دهد و به ضرورت عقلی باید به دنبال کسب انفع المعارف باشد .
سه راه پیشروی بشر
1.تمام علوم را تجربه کند و به همه علوم دست یابد که این برای بشری که ما می شناسیم اگر برای اوحدی از انسان ها امکان پذیر باشد برای قریب به اتفاق انسان ها امکان پذیر نیست و دلیل بر این مدعا تجربه طولانی بشری است و سخن معروف حکیمی که می گوید همه چیز را همگان دانند .
2.یا باید به قول متخصصان و اهل نظر در هر رشتهاعتماد کند که این هم راهی برای دست یابی به انفع و احسن علوم نیست چون هر صاحب رشته ای با توجه به علایق و سلایق و معرفت های پیشین انتخاب کرده است و دلیل بر انتخاب بهترین نیست و هر صاحب رشته ای می تواند ادعا کند که بهترین را یافته است و علاوه لازمه انتخاب بهترین شناخت همه علوم است که چنین شناختی برای اکثر مردم امکان پذیر نیست.
3.پس لا محاله باید به دنبال راه سومی بود که بهانسان اطمینان بدهد که راهی را که انتخاب کردهدرست است و آینده نادم و پشیمان نخواهد شد
علم بی فائده
1.هیچ علمی بدون آثار و فواید نیست چون علم امروجودی است و هر چه حظ و بهره ای از هستی دارددارای فائده و اثر است
2.شکی نیست که هر کسی به دنبال سود ومنفعت است واز خصوصیات انسان منفعت طلبی است و اصلا همین عاملاست که انسانها را وادار به سعی و تلاش و کوشش میکند اگر در نهاد بشر سود جوی و منفعت طلبی نمیبود شاید هیچ قدمی برای پیشرفت و ترقی بر نمیداشت حالا که انسان به دنبال دست یابی به علم انفع است علم انفع چیست ؟
معیار و شاخصه علم انفع
انسان به لحاظ حقیقت وجودی و فطرت علم جویی به دنبال دست یابی به علمی است که از سه شاخصه ذیل بر خوردار باشد
1.به لحاظ موضوع جامع و گستره ای بشتر داشته باشد و لذا علم محدود به یک شئ خاص یا به رشته ای خاص حس کاوشگری انسان را ارضاء نمی کند .
2.به لحاظ محتوا خطا نا پذیر و غنی باشد و لذا انسان طالب دست یابی به علم خطاپذیر و ابطال پذیر نیست .
3.به لحاظ کار کرد و آثار پایا و بادوام باشد و الا علمی که آثار محدود و بی دوامی داشته باشد انسان طالب آن نیست .
وجود علم انفع
آیا اصلا علمی وجود دارد که از همه علوم نافع تر باشد و نسبت به همه علوم دیگر شمول بیشتری داشته باشد و آیا در عالم حقیقت علمی وجود دارد که از بقیه علوم به سه شاخصه گستره موضوع و غنای محتوا و پایایی کارد فراتر و برتر باشد
خواستن و بودن
اگر نیاز و مطالبه علم انفع در وجود و فطرت علم جوی انسان نهاد شده است به حکم تضایف و به حکمتقدم دانش و بینش بر میل و گرایش باید علم انفعدر عالم موجود باشد امکان ندارد میل حقیقی به چیزی در وجود انسان از سوی خالق عالم قرار داده شود ولی پاسخ به آن میل داده نشود اگر تشنگی هست بدون تردیدی آبی وجود دارد و اگر گرسنگی هست بدون شک غذایی هم فراهم آمده است اگر میل به جنس مخالف هست جنس مخالفی وجود دارد و ... پس علم انفع درعالم وجود دارد .
ابزارهای معرفت
با مطالعه روانکاوانه و نفس شناسانه سه ابزار معرفتی را می توان در تمام انسان ها شناسایی کرد که در اختیار بشر قرار گرفته است
1.ابزار حسی که با عنوان عقل تجربی می شناسیم
2.ابزار تحلیلی و تجریدی که با عنوان عقل برهانی و تجریدی می شناسیم
3.ابزار شهودی و عرفانی که با عنوان عقل ناب و قلب سلیم می شناسیم.
از بین ابزارهای معرفتی بیان شده دو ابزار در اختیار عموم افراد است اگر چه در کم و کیف و چگونگی به کار گیری آن می توان مطالبی بیان داشت اما راه سوم که ابزار شهودی و عرفانی ناب است در اختیار افراد معدودی است و کسان محدودی بودند که توانسته اند این ظرفیت وجودی خود را به فعلیت برسانند و علوم را از حقایق بالاتر دریافت نمایند .
با توجه به آن چه بیان شد برای شناخت علم انفع باید مقدار توانایی ابزار های معرفتیش شناخته شود تا معلوم شود کدام ابزار از توانایی بالا برای بیان علم واقعی و انفع قابلیت لازم را دارد ادامه دارد
آری حضرت اسماعیل ذبیح الله علیه السلام توانست آن قدر پا بکوبد و ناله زند تا آب زمزم از دل سنگ ها بیابان بیرون آید اما شگفت انگیز تر آن است که شیر خوار اباعبدالله علیه السلام دست و پا زد و توانست از دل جهل و ظلم انسانی آب ندامت و پشیمانی ، آب عطوفت و مهربانی ، آبخودگذشتگی و جوانمردی را بر گونه های بشری روان سازد .و انسان را حیاتی دوباره بخشد
علم با ارزش کدام است
آیا در بین علوم مختلفی که ما می شناسیم مانند ریاضی ، فیزیک ، شیمی ، علوم پزشکی و علوم اجتماعی و انسانی و علوم دینی آیا همه این علوم به لحاظ ارزش و اعتبار علی السواء اند یا باهم متفاوت اند اگر متفاوت اند ملاک و معیار ارزش گذاری علوم چیست؟ و توسط چه کسی این ارزش گذاری انجام می گیرد ؟
بحث های مقدماتی
1. روش شناسی ( عقلی تجربی ، عقلی برهانی ، عرفانی ، نقلی ) با رویکردهای مختلف فلسفه سیاسی ، جامعهشناختی ، تاریخی تحلیلی ، با رویکرد آزاد انسان شناسی
2. اهمیت لزوم بحث از امام شناسی ( دفع شبهه دامن زدن به اختلافات ، بحث امام شناسی یک بحث درجه دو است)
3. پیش نیازهای بحث ( انسان شناسی ، مبدأ شناسی ، نبوت شناسی ، فرجام شناسی)
"ای روزگار کاش می توانستی همه قدرت هایت را، و ای طبیعت، کاش می توانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع می کردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر می دادی".
ادامه مطلب ...