واضح تر بپرسم
در منابع روایی شیعی و سنی تأکید فراوانی شده که سر نوشت و مقدرات یک سال انسان از قبیل ازدواج ، مرگ و مرض ، روزی و ... در شب قدر رقم می خورد اگر امورات یک ساله ما در شب قدر رقم می خورد آیا به قلم اختیار ما این سر نوشت نوشته می شود و به تخییر ما تعیین و تقدیر می می گردد ؟ اگر به تخییر و تقدیر ما انجام می شود آیا فقط شب قدر این اختیار را داریم یا در طول سال این اختیار باقی است ؟ اگر فقط در شب قدر این اختیار هست جبر ما بقی سال چگونه با مختار بودن انسان سازگار است ؟ اگر در طول سال این اختیار هست پس چرا شب قدر مورد تأکید واقع شده است ؟ اگر شب قدر امورات یک ساله نوشته می شود آیا تغییر بردار هست ؟ اگر قابل تغییر هست تقدیر چه معنای دارد و اگر قابل تغییر نیست تخییر چه حکمی دارد ؟ اگر تقدیر به تعیین خداوند است پس اختیار انسان چه می شود و اگر انسان قدرت بر تغییر داشته باشد پس علم خداوند چه می شود خداوند که تقدیر کرده بود ما در فلان سال ازدواج کنیم اگر جور نشد علم خداوند نعوذ بالله سر از جهل و تغییر در می آورد ؟ بلاخره یا انسان مجبور و مقهور تقدیر و تعیین خداوند است که با اختیار انسان سازگاری ندارد و یا انسان مختار و آزاد است تقدیر و سر نوشت یک ساله در شب قدر معنا و مفهومی ندارد ؟
پرسشگر ـ می مستی بنوش مستانه شو مستانه شو
عزیزم اینجا پاتوق گپ و گفتگوست نه دانشکده حکمت و فلسفه علاوه قرن ها جبری و اختیاری ها به سر هم زدن آخر سر چه عرض کنم دست از مقاومت کشیدن بر سر میزه مذاکره سازش نشستن دوختن و بستن یک مقدار از اختیارات را به خدا واگذار کردن و ته مانده اختیارات را هم به من و تو دادن البته ته مانده ش هم مثل ته دیگ سلف سرویس ها نصف دیگی میشه با این اختیارات ته مانده آدما این همه بساط راه انداخته اند می کشند ، می خورند ، می برند ، می پرند ، ... خدا به ما رحم کرده که بیش از این ندادن اگر بیشتر داده بودن این آدم دو پا چه ها که نمی کرد
نکته دیگه
این که اصلا به من و تو چه ربطی داره به قول بعضی ها سرت بنداز پایین به وظیفه ات عمل کن و کاری به نتیجه نداشته باش هر چه پیش آمد خوش آمد شب قدر را قدر بدان و با اختیار یا بی اختیار پی ورد و مناجات های شبانه بنشین و الغوث و الغوث و خلصنا من النار بگو و کاری به کار شهر و کشور و وضعیت اجتماعی و سیاسی و مدیریتی نداشته باش برنامه دیروز ، امروز و فردا را ولش کن در خلصه های عرفانی خود دمی خوش باش چه کار داری با آدمای که بی اختیار گالون گالون شیره بر سر من و تو می مالند و بر پیکره بودجه های میلیاردی شهرمان با اسب سفید می تازند و به بصیرت و هوشیاری مردم حزب اللهی و ولایی و شهیده داده قهقهه مستانه می زنند و من و تو از پی آن مستانه دوان دوان می رویم خودتو بچسب قرآن بر سر بگیر بک یا الله بگو شب تا سحر بیدار باش ، هوش یار باش گر سوی مستان می روی مستانه باش مستانه باش.
حرف دست آخر
این که به من و تو چه قمارخانه و میخانه درش تخته شده و خمارخانه ( کانون های ترک اعتیاد ) و قلیانخانه با ورژن های به روز با مجوز قدرت داران شریعت مدار وارد بازار شده و به دور از چشمتان کمپ های صحرایی و آلاچیق های .... در شهرها به راه افتاده و اصلا به من و تو چه ربطی دارد آمار طلاق روز به روز اضافه میشه طلاق مگه چیه دختر و پسری که تا دیروز دوست هم بودن حالا قهر کردن دیگه خوش و بشی ندارن تمام شد و رفت ، خدا دیگری را به سلامت بداره با یکی دیگه خوش می شین اصلا به من و تو چه که فارغ التحصیلان دانشگاه از کار و زندگی هم فارغ شده اند کار و بارشان شده است همان که همه می دونید و ....بالا و پایین شدن دلار و طلا به تو چه ، بزار برخیا سودش ببرن ، برای کشورمان ارز بیارن و....
پاسخ آخر
حالا معلوم شد مشکل کجاست مشکل اینجاست که من و تو قلم اختیارمان را به دست هزار دستان دادیم که تقدیرمان را رقم بزنن و با سرنوشت من و تو آن کنند که می کنند بزار بکنند هرچه دلشان می خواد تا شاید من و تو از خواب خوش بیدار شیم و هوشیار شیم .
امام علی علیه السلام می فرماید :
ابوبکر و عمر صالح بودند و کتاب خدا و سنت رسول خوب عمل کردند و از سنت تعدی نکردند تا از دنیا رفتند خدا هر دو رحمت کند
ادامه مطلب ...
« روایت سوم : بغض نسبت به صحابه »
امام عسکری علیه السلام: وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مِمَّنْ یُبْغِضُ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَصْحَابَهُ الْخَیِّرِینَ أَوْ وَاحِداً مِنْهُمْ لَعَذَّبَهُ اللَّهُ عَذَاباً لَوْ قُسِمَ عَلَى مِثْلِ عَدَدِ مَا خَلَقَ اللَّهُ لَأَهْلَکَهُمْ اللَّهُ أَجْمَعِینَ .[1]
دیدگاه سروش در بوته نقد منصفانه ـ گفتار اول
ادامه مطلب ...نقد خطبه مراد زهی قسمت دوم
هیچ ملکی در آسمان نیست مگر این که عمر را احترام می کند و شیطانی در روی زمین نیست که از عمر می ترسد
ادامه مطلب ...
نقد روایات مطرح شده در فضائل عمر از منابع روایی اهل سنت
روایت اول و نقد آن
روایت پیامبر صلی الله علیه و اله: یا عمرو الذی نفسی بیده ما لقیک الشیطان قط سالکا فجا إلا سلک فجا غیر فجک : ای عمر سوگند به ذاتی که جان محمد صلی الله علیه و اله در دست اوست، در آن کوچه و مسیر و راهی که تو قدم برداری شیطان جرأت قدم بر داشتن و راه رفتن در آن کوچه و در آن راه و مسیر را ندارد (استناد حدیث به صحیح بخاری و مسلم)
اولا: این روایت از نگاه شیعه اعتبار ندارد چون در منابع روایی ما نقل نشده است .
ثانیا : به فرض که سند این روایت از نگاه اهل سنت تمام باشد متن حدیث چون خلاف ظاهر آیات ذیل است از اعتبار ساقط می شود .
ادامه مطلب ...