فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

آزمون بندگی باز آمدم


آزمون های تکراری و رفوزه های همیشگی

سؤالی که این روزها بیش هر روز دیگه مرا به خود می پیچه و کلافه ام می کنه باز شرکت در آزمون تکراری آب ونان باز باید آزمونی را پاس کنم که ازپانزده سالگی از سال تکلیف گرفتار این آزمونم و هر سال در این ماراتون روزه داری شرکت می کنم  و هر سال هم رفوزه و بازنده آن بوده ام اگر شرکت نکنم خیلی چیزها را از دست می دم حیفه در مسابقه ای شرکت نکنم که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین در آن شرکت دارن و تمام خوبان عالم در آن حضور دارن و مجری ان خداست و جایزه و پاداشش نشستن بر سفره خداست واقعا ارزش داره اگر قبول هم نشیدیم ملائکه صف کشیدن همان ها که روزی بر خلقت ما اعتراض کردن گفتن اینا روی زمین فساد می کنن تماشاگران ماراتون هستن ببینن که من هم شرکت کردم و شیطان هم که داره در غلو و زنجیر دست و پا می زنه ببینه که در اردوگاه او نیستم این هم خیلیی ، عنوان شرکت در این ماراتون هم برای خودش یک چیزیه  نباید از این فرصت غفلت کرد و از سوی دیگه خیلی شرمم می آید از خودم از خدام از همه آنها که برای آدم شدنم وقت گذاشتن و از جان و مالشان هزینه کردن شرمنده ام از هر سال بازنده شدنم بد جوری از خود بریدم و نا امیدم که آیا این دفعه برگ برنده ای خواهم داشت آخه هر سال استغفار و توبه و بک یا الله و قرآن سر کردن ، شب زنده داری ، العفو العفو ، الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب گفتن ، و ...باز وعده های تکراری به خود و به خدا که خدایا دیگه می خوام خوب بشم دیگه می خوام دور تمام زشتی ها و پستی ها ، آبرو برها و نفس گیرها ، بی ارزش کن ها خط بکشم  اما باز از مسابقه بر نگشته همان آش و همان کاسه دوز و کلک ها ، بد اخلاقی ها ، و بد زبانی ها ، حیله و فریب ها ، دست و پای دیگران پیچیدن ها ، سر راه مردم نشستن ها، مزاحمت ها ، مردم آزاری ها ، عجب و غرورها و شیطنت ها و بی خدایی ها و .... همه گرفتاری های عالم به سراغم می آید باز خود فروشی های بی قیمت ، سرک کشیدن به جاهای که فقط مرا برای لذت خودشان می خواد و فقط  عمرم را تمام ارزش های وجودیم را به بهاء دیدن چیزهای که ارزش دیدن ندارن می خرند ماهواره ، اینترنت ، کافی شاپ ، قلیانخانه ، پارتی شبانه ، میخانه ، خمارخانه و .....آری باز شیندن حرف های مفت و بی ارزش و بلغور کردن حرف های زباله دانی ماتریالیست ها و سکولارها و لیبرالیست ها و پوزیتویست ها ، ایدآلیست ها و چه بدانم ایسم های عجق و وجق  که هر روز کامیون کامیون بدون پرداخت گمرک و عوارض چه بدانم وارد کشور می شن  ، آنها آروغ بزنند و بیرون بریزند بعضی سر به آخور ها با بسته بندی ها فریبنده سر ما شیره مالی کنن و با نام تجربه دینی ، مدیریت هوشمندانه ، تفکر خلاقانه ، تمرکز حواس ، کابالا و کاوالا و چاکرا و ....چه و چه و چه و ما را از شنیدن حرف های خدام و رسولم ، از حرف های قشنگ قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ، اصول کافی و بحار الانوار و ... دور کنن ترسم آنست باز حرف های خوبی که یادم دادن از ذهنم کات کنن خیلی حرفای زیبا و قشنگی توی سحرهای ماه رمضان به زبانم انداختن خدایا از زبانم نداز در کدام مدرسه و دانشگاه می تونستم از این حرفا یاد بگیرم اصلا کیا از این حرفها بلدند تا یاد بدن خدایا تو را سپاس که این آزمون را تکرار می کنی تا بازنده گانی مثل من هم اگر یکبار در طول عمرشان هم شده شاید به توفیق و تأییدات تو  بتونند از این آزمون سرفراز بیرون آیند به امید آن روز چه می دانم شاید شب قدر امسالم چنین سرنوشتی برایم رقم زدن چرا که برای خیلیا رقم زدن شاید ما هم یکی از آنها شدیم خدارا چه دیدی

خدایا با صدها گناه ، یک عالم آه ، دستی به سویت کرده باز ، سر را ز شرمت کرده تا ، چشم از خجالت اشکبار ، قلب از نگاهت شرم سار  باز آمدم

یا رب به آه فاطمه عمر بدم ده خاتمه