امام علی علیه السلام می فرماید :
ابوبکر و عمر صالح بودند و کتاب خدا و سنت رسول خوب عمل کردند و از سنت تعدی نکردند تا از دنیا رفتند خدا هر دو رحمت کند
« روایت پنجم : تعریف امام علیه السلام از ابوبکر وعمر »
امیر المؤمنین علیه السلام: ثم إن المسلمین من بعدهم استخلفوا إمرأین منهم صالحین عملا بالکتاب و أحسناالسیرة و لم یتعدا السنة ثم توفاهما الله فرحمهما الله (به نقل از همان منبع)
متنی که بدان استدلال شده است بر تعریف و تمجید ابی بکر و عمر از زبان امام علی السلام بر گرفته از نامه ای است که امام برای مردم مصر نوشته است که متن نامه و جریان آن از کتاب غارات نقل می شود .
ولایة قیس بن سعد بن عبادة الأنصاری (رحمه الله) مصر
و کان قیس بن سعد- رحمه الله- من مناصحى على بن أبى طالب علیه السّلام فلما قام على استعمله على مصر.
عن سهل بن سعد قال: لمّا قتل عثمان و ولى علیّ بن أبى طالب- صلوات الله علیه- دعا قیس بن سعد فقال: سر الى مصر فقد ولّیتکها و اخرج إلى رحلک فاجمع فیه من ثقاتک من أحببت أن یصحبک حتّى تأتیها و معک جند فإنّ ذلک أرهب لعدوّک و أعزّ لولیّک فإذا أنت قدمتها إن شاء الله فأحسن إلى المحسن، و اشتدّ على المریب، و ارفق بالخاصّة و العامّة، فان الرّفق یمن. فقال له قیس بن سعد: رحمک الله یا أمیر المؤمنین قد فهمت ما ذکرت، أمّا قولک: اخرج الیها بجند، فو الله إن لم أدخلها بجند آتیها به من المدینة لا أدخلها أبدا، فإذا أدع ذلک الجند لک فإن احتجت إلیهم کانوا منک قریبا، و إن أردت بعثهم إلى وجه من وجوهک کانوا عدّة لک، و لکنّى أسیر إلیها بنفسی و أهل بیتی.
و أمّا ما أوصیتنی به من الرّفق و الإحسان، فإنّ الله تعالى هو المستعان على ذلک.
قال: فخرج قیس بن سعد فی سبع نفر من أصحابه حتّى دخل مصر فصعد- المنبر فأمر بکتاب معه فقرئ على النّاس، فیه:
بسم الله الرّحمن الرّحیم من عبد الله علیّ أمیر المؤمنین إلى من بلغه کتابی هذا من المسلمین، سلام علیکم فإنّی أحمد الله إلیکم الّذی لا إله إلّا هو. أمّا بعد فإنّ الله بحسن صنعه و تقدیره و تدبیره اختار الإسلام دینا لنفسه و ملائکته و رسله، و بعث به الرّسل إلى عباده و خصّ من انتجب من خلقه فکان ممّا أکرم الله عزّ و جلّ به هذه الأمّة و خصّهم [به] من الفضیلة أن بعث محمّدا- صلى الله علیه و آله- [الیهم] فعلّمهم الکتاب و الحکمة و السّنّة و الفرائض، و أدّبهم لکیما یهتدوا، و جمعهم لکیما [لا] یتفرّقوا، و زکّاهم لکیما یتطهّروا، فلمّا قضى من ذلک ما علیه قبضه الله [إلیه فعلیه] صلوات الله و سلامه و رحمته و رضوانه إنّه حمید مجید.
ثمّ إنّ المسلمین من بعده استخلفوا امرأین منهم صالحین عملا بالکتاب و أحسنا السّیرة و لم یتعدّیا السّنّة ثمّ توفّاهما الله فرحمهما الله، ثمّ ولّى من بعدهما وال أحدث أحداثا فوجدت الأمّة علیه مقالا، فقالوا، ثمّ نقموا علیه فغیّروا.
ثمّ جاءونی فبایعونی، فأستهدى الله الهدى و أستعینه على التّقوى، ألا و إنّ لکم علینا العمل بکتاب الله و سنّة رسوله و القیام بحقّه و النّصح لکم بالغیب، و الله المستعان و حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ. 3: 173 و قد بعثت إلیکم قیس بن سعد [الأنصاریّ] أمیرا فوازروه و أعینوه على الحقّ، و قد أمرته بالإحسان إلى محسنکم و الشّدّة على مریبکم و الرّفق بعوامّکم و خواصّکم، و هو ممّن أرضى هدیه و أرجو صلاحه و نصیحته، نسأل الله لنا و لکم عملا زاکیا، و ثوابا جزیلا، و رحمة واسعة، و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.[1]
همانطور که ملاحظه می شود در این نامه امام علی علیه السلام به حسب ظاهر از امیرین صالحین تعریف و تمجید می کند که به کتاب خداوند و سنت حضرت رسول صلی الله علیه وآله عمل نمودند و برای آنها از خداوند طلب رحمت می کند.
این بیان امام علی علیه السلام آیا دلالت بر رضایت آن حضرت از ابوبکر و عمر نمی کند ؟ و آیا همین مقدار برای تأیید امر خلافت آنها کافی نمی باشد ؟ اگر واقعا آن دو غاصب خلافت منصوب من قبل الله بودند چرا امام علی علیه السلام برای آن دو طلب رحمت می کند ؟
برای تحلیل درست این نامه باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد :
1. امام علی علیه السلام بعنوان مخالف حکومت های گذشته بعد از 25 سال صبر و تحمل توانسته بود آراء مردم را بسوی خود جلب کند این اتفاق مردم و خواست عمومی از امام برای سکان داری حکومت نه بدان جهت بود که مردم به حقانیت امامت علی علیه السلام پی برده بودند و بعنوان اطاعت از امر خدا و رسول به دور او حلقه زده بودند بلکه این مردم سر خورده از حکومت ها به دنبال امنیت و آسایش و برقراری عدالت اجتماعی و احیای سنت های فراموش شده اسلام بودند و علی علیه السلام را برای این کار بهتر از دیگران می دانستند و لذا بعد از قتل عثمان از او در خواست رهبری نمودند.
2. مردم سال ها تحت مدیریت و رهبری ابوبکر و عمر تربیت شده بودند و آن دو هم به حسب ظاهر در امر حکومت سعی می نمودند اسلامی که خود فهمیده بودند در جامعه آن روز پیاده کنند و لذا مردم از آن دو خاطره تلخی نداشتند و مورد قبول اکثر مردم آن روز بودند .
3. قتل عثمان بهانه ای شده بود که معاویه پرچم مخالفت بر علیه امام علی علیه السلام بر پا کند و لشگری از مردم شام و مصر فراهم آورده بود و این دشمن عنود برای این که چهره امام علی السلام را مخدوش کند از هر ابزاری و ترفند ی بهره می گرفت و لذا سعی می نمود که جریان خلافت را چنان در نظر مردم مهم کند که بتواند از این دریای گل آلود ماهی بگیرد و به مقاصد شوم خود برسد و لذا از مخالفت امام علی علیه السلام نسبت به خلفای گذشته بهره برداری سیاسی می کرد و شاهد بر این مطلب سئوالاتی است که مردم از امام علی علیه السلام در مورد ابوبکر و عمر می کنند همین سئوالات گویای این است که مردم در گیر این گونه مسائل بوده اند .
4. از آنجا که شهر مصر بخاطر کثرت جمعیت و موقعیت خاص در زمان خلفا بخصوص در زمان عثمان مرکز توجه بود و لذا معاویه با هم دستی فرماندار منصوب از طرف عثمان قول قرار های گذاشتند و توانستند تعداد کثیری از مردم را بر علیه علی علیه السلام بر انگیزانند .
5. موقعیت جنگ مقتضیات خاص خود را دارد کسی که با فنون جنگ آشنا است سعی می کند تمام مکالمات و نوشته های خود را نوعی تنظیم کند که اگر اطلاعات سری به دست دشمن رسید نتواند از آن بهره برداری سیاسی کند .
با توجه به چند نکته ای که بیان شد معلوم می شود که چرا علی علیه السلام از این شگرد بهره می گیرد و این گونه از خلفا گذشته سخن می گوید . دقت در دو نامه امام علی علیه السلام به مردم مصر نوشته و در هر دو به گونه ای از خلافت آن دو تمجید نموده است به خوبی روشن می شود که چه اهدافی را در نظر داشته است و خود این گویای حقایق پشت پرده ای است که آن روز در جامعه مصر مطرح بوده است و عده ای می خواسته اند با بر جسته کردن خلافت قیام بحق مردم را خنثی نموده و از اطراف علی علیه السلام پراکننده کنند که حضرت با این توطئه دشمنان مقابله نمود و نقشه شوم آنها را بر ملا نمود بنابر این با این گونه تعریف و تمجیدها نمی شود مشروعیت خلافت ابوبکر و عمر را اثبات یا مهر تأییدی از کلمات علی علیه السلام برای آن گرفت .
[1] . الغارات،ج1،ص:211 - تاریخ الطبری ج4 / 548 آخر حدیث الجمل بعثه على بن ابى طالب قیس بن سعد بن عباده أمیرا على مصر - البدایة و النهایة ج7 /251 .
سلام استاد بزرگوار
با مطلب «صورت های ذهنی ما» بروزم.
چشم به راه راهنمایی و عنایت حضرتعالی