درس هشتم ـ جملات خبری و انشائی
1. طرح بحث
مقدمه اول
وجودات به دو دسته کلان تقسیم می شوند یک دسته موجودات تکوینی هستند یعنی وجود حقیقی دارند اعم از این که وجود آنها عینی و خارجی باشد یا ذهنی و یک دسته موجودات هستند درمقابل تکوینی که به وجودات تشریعی معروف اند
وجودات تکوینی وجوداتی هستند که که چه در مقابل آن لفظی قرار داده باشند یا نباشد در خارج یا در ذهن وجود دارد و نیازی به اعتبار و قرار داده لفظ ندارد مانند وجود سنگ ، آّب و آسمان و روح و فرشته و ... که موجودات خارجی هستند و مانند صورت های ذهنی گرفته شده از حقایق بیرونی یا صورت های خیالی و تخیلی ساخته شده در ذهن .
وجودات تشریعی آن است که در عالم اعتبار معتبر ملاحظه می کند و قرار می دهد و وجودی غیر از این اعتبار ندارد مانند ملکیت و زوجیت و ....
درس هشتم ـ جملات خبری و انشائی
1. طرح بحث
مقدمه اول
وجودات به دو دسته کلان تقسیم می شوند یک دسته موجودات تکوینی هستند یعنی وجود حقیقی دارند اعم از این که وجود آنها عینی و خارجی باشد یا ذهنی و یک دسته موجودات هستند درمقابل تکوینی که به وجودات تشریعی معروف اند
وجودات تکوینی وجوداتی هستند که که چه در مقابل آن لفظی قرار داده باشند یا نباشد در خارج یا در ذهن وجود دارد و نیازی به اعتبار و قرار داده لفظ ندارد مانند وجود سنگ ، آّب و آسمان و روح و فرشته و ... که موجودات خارجی هستند و مانند صورت های ذهنی گرفته شده از حقایق بیرونی یا صورت های خیالی و تخیلی ساخته شده در ذهن .
وجودات تشریعی آن است که در عالم اعتبار معتبر ملاحظه می کند و قرار می دهد و وجودی غیر از این اعتبار ندارد مانند ملکیت و زوجیت و ....
مقدمه دوم
برای بیان حقایق و مرادات راهی غیر از بکار گیری الفاظ نیست پس الفاظ وسیله ای هستندکه توسط آنها نیازها و حاجات بیان می شود
مقدمه سوم
الفاظ دو دسته اند الفاظ مفرد و الفاظ مرکب و الفاظ مرکب الفاظی هستند که از چند کلمه مفرد و ایجاد ارتباط بین آنها با ملاحظه معنا وضع می شود و الفاظ مرکب یا خبری اند یا انشائی اند یعنی یا الفاظ حاکی از واقع اند اعم از این که واقع واقع عینی و خارجی باشد مانند آب مایع سیال است یا واقع عینی باشد مانند این که انسان نوع است و حیوان جنس است .
یا الفاظ حکایتگر نیستند و از واقع خبر نمی دهند بلکه الفاظی هستند که واقع آنها همان ایجاد آن الفاظ است مانند زوجیت و ملکیت ما در عالم واقع مالکیت و زوجیت نداریم بلکه مالکیت و زوجیت به خود این الفاظ ایجاد می شود .
2. علت طرح بحث جملات
بدون شک آنچه از سوی شرع برای انجام تکالیف بیان می شود در قالب های انشایی اعم از امری و نهیی صادر می شود بنابر این لازم است جملات انشایی کاوش بشود تا معانی انها و نحو دلالت آنها بر معانی معلوم شود و الا اگر معلوم نشود معانی جملات انشائیه چیست غالب بیانات شارع قابل فهم نخواهد بود .و لذا برای شناخت جملات شارع لازم است جمله انشائیه و خبریه شناخته شود .
3. کفیت اعتبار جملات انشائی
پیش در آمد
در جملات انشائیه معنا چگونه موردملاحظه قرار می گیرد آیا به توسط الفاظ معنا ایجاد می شود و اگر با انشاء معنا ایجاد می شود چگونه قبل از تصور معنا انشاء تحقق می یابد .
جملات اخباری حکایتگر از واقع است ولی در جملات انشائیه واقعی وجود ندارد و با انشاء این جملات قصد تحقق معنا را دارد و لذا در این فصل در صدد پاسخ به این سؤال است که معانی جملات انشائیه چیست ؟
مشهور از علماء ادب و اصولی ها بر این نظراند که نقش جملات انشائیه نقش ایجاد معانی است زمانی که می گوید زوجت در حقیقت با این لفظ بین دو فرد علقه زوجیت ایجاد می شود و وقتی می گوید : بعت و قصدش از این لفظ این است که بین خریدار و فروشنده علقه ملکیت را ایجاد کند و وقتی سؤال می کند هل قام زید ؟ آیا زید ایستاده است در این جمله در حقیقت به حمل شایع در صدد ایجاد سؤال است بر خلاف جملات اخباری که گوینده در صدد گزارش از معنای واقعی است و کاری به لفظ ندارد .و در جملات اخباری بوی از انشاء و ایجاد وجود ندارد و فقط گزارش از واقع است .
توضیح مطلب
برای تبین جملات اخباری و انشائ از یک مثال مدد می گیریم تا فرق آن دو معلوم گردد حروف دو دسته اند برخی از حروف است که حاکی از معنای محقق در خارج است مانند من و الی در سرت من البصره الی الکوفه که در این مثال من و الی حاکی از معنای محقق در خارج است که عبارت از ابتداء و انتهاء است و این ابتداء و انتهاء قبل از این که گوینده لفظ من و الی را بکار برد یک حقیقت در خارج است و فقط این دو حرف من و الی از آن واقع خارجی حکایت می کند و مشیر به آن است .
برخی از حروف هستند که معنای محقق در خارج ندارند و به صرف استعمال و تلفظ و بکارگیری آن لفظ نداء و خطاب در خارج ایجاد می شود مانند یا زید در این مثال لفظ« یا » نداء است موضوع له آن فقط ایجاد صوت و خطاب است و ماورای صوت و خطاب چیز دیگری وجود ندارد که آن هم به صرف استعمال لفظ نداء تحقق می یابد .
با توجه به این مثال فرق بین جملات انشائیه واخباریه معلوم می شود جملات اخباری مانند حروف الی و من است که ما ورای لفظ معنای هم در خارج تحقق دارد ولی جملات انشائیه مانند لفظ یای ندا است که ماورای انشاء چیز در خارج وجود ندارد و به صرف انشاء و بیان آن معنا تحقق می یابد .
توضیح بیشتر
زوجیت و ملکیت و ریاست از مفاهیم اجتماعی هستند که آسیاب زندگی بر این مفاهیم استوار است و محل بحث و مناقشه نیست و لکن آن چه محل بحث است این است که این مفاهیم چگونه اعتبار می شوند و چگونه در عالم اعتبار انشاء و ایجاد می شود
پس در این جا دو مطلب باید بررسی شود
الف . چگونه مفاهیم مانند زوجیت و ملکیت اعتبار می شوند
ب. چگونه این مفاهیم در عالم اعتبار انشاء و ایجاد می شوند
وقتی انسان به صحیفه وجود و حقایق خارجی نظر می کند می بیند که برخی از اشیاء دو به دو هستند و هر یک طرف عدل و معادل طرف دیگر است ما دو چشم ، دو گوش ، دو پا و از سوی دیگر می بیند که بین زن و مرد علاقه های عاطفی و جنسی بهم دیگر دارند به گونه ای که مقتضی است هر یک از طرفین را عدل و معادل دیگری قرار داده شود
وقتی قانون گذار می بیند که برخی از اشیاء وموجودات خارجی زوجین هستند و دو تایی خلق شده اند از این استفاده می کند و لفظ زوجیت را برای زن و مردی که با هم می خواهند باشند قرار میدهد همان گونه که در زوجین تکوینی سهمی در حیات دارند .
همان گونه که در زوجیت تکوینی یک عامل تکوینی وجود دارد که دو چشم و دو گوش و دو پا قرار می دهد در زوجیت اعتباری هم یک عامل اعتباری لازم دارد تا به زن و مرد آن وصف زوجیت را به سبب انشاء و اعتبار افاضه نماید و برای ایجاد زوجیت اسباب و ادواتی لازم است که واضح ترین آنها الفاظی است که به توسط آن در عالم اعتبار ایجاد می شود
و از این مطلبی که گفته شد حال سایر امور اعتباری هم حالش معلوم می شود مثلا ملکیت اعتباری نسخه بر داری از ملکیت تکوینی برای انسان است همان گونه که انسان وقتی به دست و پا و سایر اعضایی خود توجه می کند خود را مالک تکوینی آنها می داند این ملکیت تکوینی مبدأ می شود برای قرار دادن مالکیت اعتباری برای موارد دیگر مانند این که مقنن هر یک از فروشنده و مشتری را مالک مال گرفته شده می داند .
البته این اعتبار امر ذهنی است و ارزش و اعتبارش به این است که مالکیت را در خارج به سببی مانند بعت و اشتریت ایجاد کند از این معلوم می شود که امور اعتباری که انشاء می شوند ریشه در تکوین دارند که مقنن اعتبار از امور تکوینی اقتباس می کند و از مطالب گذشته معلوم می شود که جملات انشائی به صدق وکذب متوصف نمی شود چون جملات انشائی حکایتگر معانی نیستند بلکه جملات انشائیه وضع شده اند برای ایجاد معانی آنهم اعتبارا