«باگوان شرى ساتیا ساى بابا» بنیانگذار نحله شخصى و انحرافى موسوم به «ساىبابا» است و مرگ، روز چهارم اردیبهشت در 85 سالگى به سراغ او آمد. مرگى که موجب شد یکى از صدها نیرنگ «ساى بابا» برملا شود، چرا که پیشگویى کرده بود در سن 96 سالگى خواهد مرد و هشت سال بعد روح او در جسمى دیگر در شهر میسور به بدن فردى دیگر منتقل خواهد شد!
ساى بابا کیست؟
البته قبل از پرداختن به ساىبابا باید توجه داشت که، حدود 180 سال قبل در هند فردى به نام شیردى بابا معروف شد. وى یک روحانى باایمان بود و انسانها را به نیکى و افکار و رفتار درست دعوت مىکرد. در آن زمان مردم توجه زیادى به شیردى بابا نکردند و حکومتها او را طرد کردند. شاید یکى از دلایل این برخورد هندىها با شیردى بابا این بود که او به اسلام علاقه زیادى داشت و بعضى از تعالیم او از اسلام گرفته شده بود، اما سالها بعد از وفات شیردى بابا، عدهاى با حمایت و برنامهریزى دولتهاى استعمارگر، جانشین تازهاى براى شیردى بابا پیدا کردند و او را ملقب به ساى بابا کردند.
«باگوان شرى ساى بابا» یا همان «یا سو آمى ساتیا ساى بابا» در 23 نوامبر 1926 میلادى در یکى از ایالتهاى هندوستان به دنیا آمد. ساى بابا در سن چهارده سالگى، مدعى شد روح خداوند در جسم او رفته است!! و علناً گفت که براى هدایت انسانهاى بر روى زمین ظهور کرده است و تلاش وى بر این است که با نگاهى پلورالیستى، همه پیروان ادیان را به سمت خویش بکشاند. وى تنها تا سال 1985، بیش از پنجاه میلیون نفر را به مریدى خود درآورده بود. ساى بابا به جذب مسلمانان و مسیحیان توجه ویژهاى نشان مىداد، که نکته قابل تأملى است. او خودش را ساى بابا نامید و گفت که تجسم بعدى «شیر دى ساى بابا» است که درویشى مسلمان بوده و دهها سال پیش در ایالت «ماهاراشترا» سکونت داشته است. اولین چیزى که در اسم ساى بابا جلب توجه مىکند، شائبه فارسىبودن این اسم است. ساى بابا شکلى دیگر از همان «شاه بابا» در زبان فارسى است که با کمى تحریف و تغییر در زبانهاى اردو و هندى به این شکل تلفظ مىشود. علاوه بر نکتهاى که در نام این شخص در ارتباط با اسلام وجود دارد، به طور کلى این شخصیت را بسیار به اسلام پیوند مىزنند و این مسئله در سخنرانىها، نامگذارىها و تبلیغات این فرقه انحرافى شرق آسیایى، مشهود است. ساى بابا در ایران نیز مریدانى دارد. سایت رسمى وى به زبان فارسى به نام «ایران بابا» نیز فعال بوده و از ظاهر آن مشخص است که سرمایهگذارى زیادى روى آن صورت گرفته است. این سایت به صورت رایگان به ترویج محتواى ارائهشده از سوى ساىبابا در بین ایرانیان مىپردازد و تا کنون نزدیک به یکصد نرمافزار و لوح فشرده تبلیغى از ساى بابا به زبان فارسى با شمارگان بالا در کشور توزیع شده است.
مهربابا
در دورههاى قبلتر ساى بابا کمتر در ایران شناخته شده بود، اما شخصى از گروه وى به نام «مهربابا» نزد مریدانش در ایران بسیار معروف بود. مهربابا سه بار به ایران سفر کرد؛ یکبار در ژانویه 1924 که با کشتى از بمبئى به بندر بوشهر رسید و به سبب بیمارى همراهانش به سرعت به هند بازگشت؛ بار دوم در سپتامبر 1928 که در این سفر از شهرهاى خرمشهر، دزفول، خرمآباد، ملایر، اصفهان، یزد، کرمان، بم و دزدآب (زاهدان) دیدن نمود. مهربابا در این سفر ملاقاتهایى با ایرانیان داشت و مریدانى را جذب کرد. سپس از راه زمینى و از بین راه کویرى دزدآب و بعد از طریق قطار به هند بازگشت. در اول ژانویه 1931 مهربابا براى سومین بار با قطار راهى ایران شد. تبلیغات، حضور و توجه ویژه مهربابا به ایران سبب شد تا الآن زمینه پذیرش ساى بابا در ایران به راحتى فراهم باشد و ما سایتها، نرمافزارها و تبلیغات گستردهاى از اینها را شاهد هستیم. ساى بابا در روستاى پوتاپارتى در جنوب هند در ایالت «آندرا پرادش» زندگى مىکرد و در اواخر عمر به بیمارى مبتلا شده و در بیمارستان پوتاپارتى در همین ایالت، به علت مشکلات تنفسى بسترى بود و میلیونها نفر از پیروانش اطراف این بیمارستان تجمع کرده بودند. ساى بابا براى دعوت خود معبد بزرگى به نام «پراشانتى نیلایام» به معناى آشیانه صلح برین، تأسیس کرده بود و به مناسبت اعیاد همه ادیان، همچون کریسمس، عید فطر، عید نوروز، سال نوى چینیان و اعیاد هندوها مراسمى را برگزار مىکرد.
ویژگىهاى مکتب انحرافى ساى بابا
1. تناسخ و انکار معاد: ساى بابا به تناسخ معتقد بود و بر این اساس پیشگویى کرده بود که در سن 96سالگى این جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمى دیگر در شهر میسور به بدن فردى دیگر منتقل خواهد شد. در حالى که خداوند متعال با مرگ وى، میان حقیقت و دروغ بزرگى که گفت، یازده سال فاصله انداخت: «و مکروا و مکراللّه واللّه خیرالماکرین». تناسخ از ویژگىهاى مشهور ادیان شرق آسیاست. بر اساس اعتقاد خرافى، تناسخ روح انسان در چرخههاى متوالى بازپیدایى، تحت تأثیر قانون کارما در صعود یا تنزل است تا اینکه با تلاش از حذف کارما از این دریاى سامسارا نجات یافته و به موکشا و رهایى برسد. ادیان الهى مانند زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، همگى این اعتقاد باطل را مردود مىدانند و کتابهاى بسیارى نیز در نقد آن نوشته شده است.
2. پلورالیسم عرفانى: معنویت آیین ساى بابا بر مبناى کثرتگرایى عرفانى تبلیغ مىشود. وى تصریح مىکرد که همه ادیان، حقاند و هیچ تفاوتى با یکدیگر ندارند؛ هرچند دین خودساخته خویش را کاملترین آنها مىدانست و آنرا به منزله صد مىدانست که چون کسى آنرا داشته باشد، حقیقت همه ادیان دیگر را که همگى از صد کمتر هستند، خواهد داشت! این در حالى است که ساى بابا اجازه گرایش به اسلام یا ادیان دیگر را به پیروانش نمىداد و در عین حال از آنان مىخواست که براى تأثیرپذیرفتن از آموزههایش، باید دست از همه باورهاى ذهنى و درونى پیشین خود بردارند و بدین ترتیب کثرتگرایى را معنا مىکرد!
3. شعبده و جادو: بسیارى از مردم گمان مىکنند کارهاى خارقالعاده مىتواند نشانه حقانیت یک مکتب باشد. مدعیان و سودجویان نیز از همین سادگى مردم سوءاستفاده کرده و با قدرتهایى که به دست مىآورند، سعى مىکنند با انجام کارهایى که از توان عموم مردم خارج است و یا پیشگویىها و پیشبینىهایى درباره حوادث روزمره، چنین جلوه دهند که همه سخنان آنان حق است و مهر تأیید الهى دارد. هرگز نمىتوان انجام کارهاى خارقالعاده را نشانه حقانیت و درستى راه و روش یک فرد دانست. هرچند برخى از کارهاى خارقالعاده در اثر توانمندىها و استعدادهاى خدادادى است، اما بسیارى از آنها معلول ریاضتها و تمرین روحى و گاهى شیطانى است. گفتنى است، روح انسانى داراى قدرتى خارقالعاده و شگفتانگیز است. هر انسانى اگر بتواند غرایز حیوانى را سرکوب نماید، مىتواند از قدرت خارقالعاده روح خود استفاده کند؛ البته کارهاى خارقالعادهاى ارزش دارند که در سایه عمل به دستورات الهى به دست آمده باشند؛ هرچند هیچ عارف حقیقى، عملى را براى دستیابى به کارهاى خارقالعاده انجام نمىدهد، زیرا عرفان حقیقى، چیزى جز معرفت و تقرب به خدا نیست. نقل شده است، عدهاى نزد یکى از عرفا رسیدند و برخى از کرامات او را در نزد خود او بازگو کردند. به او گفتند: بر سر آب مىروى؟ گفت: چوب پاره بر آب برود. گفتند: در هوا مىپرى؟ گفت: پرندگان در هوا مىپرند. گفتند: به شبى به کعبه مىروى؟ گفت: جوگى در شبى از هند به دماوند مىرود. گفتند: پس کار مردان چیست؟ گفت: آن که دل در کس نبندد جز خداى. حال یکى از شاخصههاى اصلى مکتب انحرافى ساى بابا که به واسطه آن میلیونها انسان را به خود جذب کرد، استفاده از همین جادو و شعبده بوده است که البته در این مسیر از هیچگونه تقلبى فروگذار نکرده است و فریبهاى خود را تحت عنوان قدرت الهى تبلیغ مىنماید! فیلمهاى مستند بسیارى در نقد و آشکارنمودن فریبهاى ساى بابا ساخته و منتشر شده است؛ از جمله مىتوانید نزدیک به چهل مورد از آنها را از پایگاه اینترنتى زیر مشاهده کنید: www.pedar.net
4. ادعاى الوهیت: باگوان شرى که در کودکى نمىتوانست مگسى را از خود براند، بعدها مدعى شد که خداى خالق، برهما، خداى هستىبخش و... در او حلول کرده است! وى مردم را به ستایش و پرستش خویش فرا خواند و سادهدلان نیز در برابرش زانو مىزدند و در ایران نیز صدها پیرو فریب خورده، به او گرویدند. او به هوادارانش این متون و اذکار را توصیه مىکرد، تا در حالت آرامش و توجه کامل در برابر او بخوانند:
- خودتان را محصور من بدانید، به من مشغول باشید؛
- جنون بابا را در زندگىتان خلق کنید، باور کنید که از این جنون شیرینتر نیست؛
- به عشق هم عادت کردیم، همه این سالها، فرمهاى مختلفى از عشق را براى شما گرفتم؛
- مثل کودکى پرورشتان دادم؛ مثل پدر و مادرى عاشق، تا رشد کنید؛
- من فرم برادر و خواهرتان را به خود گرفتم؛
- من آمدهام تا سعادت بدهم، من آمدهام تا ببخشم؛
- هیچ منظور دیگرى از موجودیت من نیست؛
- همه اضطراب و مشکلات خود را به من بسپارید، و از من آرامش بگیرید؛
- بیا و مرا پیدا کن، و خودت را پیدا کن؛
- از نزدیک به من نگاه کنید، به فراسوى فرم بدن و درون نگاه کنید.
5. تجاوز جنسى: در یکى از مستندهاى متعددى که بىبىسى و برخى دیگر از رسانههاى اروپایى علیه ساىبابا ساختهاند، وى متهم به سوءاستفاده جنسى از برخى مریدان خود براى بیش از 30 سال شده است. گزارش بى بى سى حاوى مصاحبه با برخى از خانوادههایى است که از مریدان ساى بابا بودهاند. این گزارش به شرح چگونگى تهدیدهاى وى و بهرهبردارى جنسى از آنان پرداخته است. در این مستند، بىبىسى حجم تخلفات ساىبابا را به حدى مىداند که نیاز به دخالت دولتهاى مختلف در برابر آنرا ضرورى شمرده است.
6. مسیحیتزدگى: با این که ساىبابا در بسیارى از گفتهها و رفتارهاى خود اسلام را هدف گرفته بود، اما یکى از ویژگىهاى شاخص وى، استفاده از تعالیم مسیحیت در حرفهایش است، که نشان مىدهد او بیشتر تحت تأثیر سیاستهاى استعمارگران مسیحى بوده که دهها سال هند را استعمار کرده بودند.
7. تطمیع مریدان: ساىبابا قصر بسیار بزرگى در هند داشت که هر پنجشنبه، از قصرش بیرون مىآمد و با تردستى، جواهرى از هوا برایش مىآمد و یا با استفراغ پیاپى، جواهرى را از درون دل خود بیرون مىآورد؛ سپس آن جواهر را به یکى از مریدانش مىداد و باز هفته بعد عده زیادى منتظر او مىماندند تا شاید قطعه طلایى گیرشان بیاید! تختهاى طلاى ساى بابا نیز دیدن داشت و افراد زیادى از سراسر دنیا فقط براى تماشاى شکوه و جلال تخت وى در دیدارهاى عمومى او شرکت مىکردند. آنچه باعث تأسف و تأثر است این است که شخصیتى که موفق شد دهها میلیون انسان را به مکتب انحرافى خود جذب نماید، آن چنان که باید مورد مطالعه و پژوهش حوزههاى علمیه قرار نگرفت. در نقد مکتب و شخصیت او که در ایران اسلامى مورد توجه قرار گرفته است، نه کتابى شایسته و درخور از سوى حوزه علمیه ارائه شده است و نه نقد رسانهاى جامع و مطلوب. این مشکل تنها به ساىبابا منحصر نمىشود، بلکه مدعیان بسیارى هستند که وجود دارند؛ اما آنگونه که باید، افکار و اندیشههایشان در بوته نقد گذاشته نمىشود تا جوانان در دام فریبهایشان گرفتار نیایند. این نیز حاصل نمىشود جز اینکه نگاهى بینالمللى به جریانهاى فکرى و عقیدتى داشته باشیم و اگر فرقهاى در آنسوى دنیا شکل گرفت، توجه به آنرا جداى از وظیفه خود محسوب ننماییم؛ این در حالى است که کتابهاى متعددى در نقد افکار و اندیشههاى ساىبابا در کشورهاى غربى منتشر شده است، اما متأسفانه در کشور ما به جاى ترجمه اینگونه آثار، به ترجمه سخنرانىها و آثار مروج فرقه ساىبابا اقدام مىگردد!
از اظهار لطف شما ممنونم امیدوارم با نظرات خوبتان بر غنای آن بیفزایید
از وبلاگ خوبتان که موضوعات خوبی ارایه می کند تشکر می شود