فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری
فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

همراه با قلب قرآن

تفسیر سوره یس  

جلسه دوم  

استاد آیه الله العظمی وحید خراسانی

« جلسه : دوم »

از این علم تعبیر به تفسیر قرآن می شود انشاء الله باید روشن شود که خود این جمله هم مورد بحث است یعین بعنوان تفسیر برای همه اهل تفسیر باید روشن شود که صحیح است یا نه .

امتیاز علم تفسیر بر سایر علوم

مزیت هر علمی نسبت به علم دیگر به سه امر است

هر علمی در جامع علم یعنی انکشاف حقیقت با سایر علوم مشترکند ولی هر علمی به یک خصوصیتی متخصص هستند این علم متخصص به چه خصوصیتی است این مورد کلام است .

1.   امتیاز از جهت موضوع  بالنسبه به هر علم دیگری در هر علمی قضایای تشکیل می شود این قضایا محمولی دارد و موضوعی قهرا هر موضوعی به هر مرتبه ای که از شرف عظمت متحمل است بهمان مرتبه آن علم را شرف می دهد .

2.   امتیاز به مبادی است در حمل آن محمولات بر موضوعات مبادی تصدیقی قضایا ممیز علوم می شود

3.   امتیاز به غایت و ما یترتب علی العلم این جهت باید دقت شود در علم دو خصوصیت است یک خصوصیت موضوعی است که خود علم است العلم بما هو علم کمال این خصوصیت می شود خصوصیت موضوعی خصوصیت دوم طریقیت علوم است هر علمی جهت موضوعی دارد وجهت طریقی عالم به آن علم آن کسی است که همه این دقائق را بفهمد و مستولی بر جهات بشود هم موضوع هم مبادی هم جهت علم و هم جهت طریقی آن .

جهت موضوعیت این است که علم مطلوب هر فطرت انسانی است و این بدیهی است جهت طریقی آن ثمری است که بر علم مترتب می شود مثلا علم قواعد و صرف و نحو غایت و ثمرش در این حد است که زبان را از خطا در مقال حفظ می کند از این حد تجاوز نمی کند امتیاز علمی که لسان را از غلط در تلفظ حفظ می کند با آن علمی که فکر را از خطا حفظ می کند قهرا امتیاز بقدر امتیاز دو غایت و دو ثمره می شود این حدش این است که زبان را نگه می دارد زبان التی است جسمانی ولی آن علم فکر را از خطا صیانت می کند و او جوهره انسانیت است و دعامة الانسان العقل این است راه امتیاز علوم .

موضوع علم تفسیر معلوم است که قرآن می باشد تلفظ اش سهل است ما شنیده ایم قرآن قرآن اما کیست که بفهمد ما هو القرآن انشاء الله در تفسیر سوره در آیه و القرآن الحکیم خواهیم گفت قسمتی از آن را در حد میسر اما این جا از جهت تمامیت بحث لازم است اشاره شود .

تعریف علم

قرآن را باید چه کسی تعریف کند خود این اول  کلام است ممکن نیست تعریف آن الا از صاحب قرآن اوست که می تواند تعریف کند مرجع در این موضوع سه مرجع است و چهارمی ندارد یعنی میلیارد ها ابن سینا ها این جا که برسند محو و نابودند .

معرف قرآن فقط سه مقام است اول مقام الوهیت است تنزیل مبدء نزول می خواهد و منزل باید تعریف کند که تنزیل او چیست ؟ اما بیان خود حضرت حق سبحانه و تعالی جلت عظمته و جل کلامه خود جمله محیر العقول است الله نزل احسن الحدیث خوب بفهمید و دیگران آنها که اهل شان هستند بفهمانید.  الله ، جمله مصدر است به لفظ الله در قرآن دقائق الی ما شاء الله است جمله های که شروع می شود دقت کنید تاره جمله مصدر است به اسماء و صفات تاره مصدر است به اسم ذات در تصدیر جمل به اسماء و صفات با اسم ذات نکته های است در این جا که مقام تعریف قرآن است جمله مصدر است به اسم ذات آن هم اسمی که آن اسم از بین همه اسماء مختص است اختصاص این اسم این است که اسلام از هیچ کس قبول نمی شود الا به این که نفی منضم شود به اثبات و اثبات هم ختم شود به لفظ جلاله الله لذا لا اله الا الرحمان و الا الرحیم اثر ندارد همه اسماء جمع شود که اثری که در دخول در اسلام است مرتب نمی شود الا به الله و از این جا باید فهمید که چه خبر است .

مصدر جمله که به اسم ذات و جامع جمیع اسماء حسنی است شد بعد فعل نزل است متعلق فعل احسن الحدیث است حسن بحثی دارد که حسن چیست ؟ و حسن هر چیزی به چه چیزی است ؟ این است که کو کسی که قرآن را بفهمد که چیست ؟

حدیث تمام ملائکه مقربین در مقابل قرآن تحت الشعاع است حدیث تمام انبیاء و مرسلین در مقابل قرآن تحت الشعاع است چون بقول مطلق فرمود احسن الحدیث اگر حدیثی از این حدیث احسن بود اطلاق کلمه احسن الحدیث به قول مطلق بر این کتاب محال بود .

معرف دوم

شخص اول عالم خلقت و پیغمبر خاتم پیغمبر اعلان خطر کرد که عالم بهم بخورد دل او تکان نمی خورد اگر جائی اعلان خطر کند باید دید مطلب چقدر مهم است و رفع آن خطر چقدر مهم است فرمود بعد از من فتنه ها برای این امت است خود این جمله معجزه است اگر کسی احاطه داشته باشد  فتنه ها  در تمام ابواب تاریخ از روز فوت ایشان بود بعد ایشان می فرماید راه چاره کتاب الله العزیز است آن چه که از هر فتنه ای بیرون می آورد قرآن است  عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ قِیلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ أُمَّتَکَ سَیَفْتَتِنُ فَسُئِلَ مَا الْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ کِتَابُ اللَّهِ الْعَزِیزُ الَّذِی لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ مَنِ ابْتَغَى الْعِلْمَ فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ وَلِیَ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اللَّهُ وَ هُوَ الذِّکْرُ الْحَکِیمُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ فِیهِ خَبَرُ مَا قَبْلَکُمْ وَ نَبَأُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ هُوَ الَّذِی سَمِعَتْهُ الْجِنُّ فَلَمْ تناها [تَنَاهَى‏] أَنْ قَالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ لَا یَخْلُقُ عَلَى طُولِ الرَّدِّ وَ لَا یَنْقَضِی عِبَرُهُ وَ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ [1]

تنزل علم ربوبی است آن هم از چه مقامی دو لفظ به کار رفته یکی حکیم و دیگری حمید این تنزیل است که از حکمت نا متناهی حکیم علی الاطلاق است تنزیل از همان حمیدی است که صاحب مبدء الحمد لله رب العالمین است آن چه کمر شکن است برای همه بزرگان عالم من ابتغی العلم فی غیره اضله الله است هر کس طلب کند علم را در غیر این کتاب خدا او را گمراه خواهد کرد و معجزه کبری در این جمله است اگر حالی داشتیم جلسه بعد توضیح می دهیم انشاء الله



[1] . تفسیرالعیاشی      1      6      فی فضل القرآن فیه 18- حدیثا ..... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد