فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری
فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

دکتر شریعتی اسلام سرای ماهر و اسلامی شناسی نا آشنا

صبح قزوین : حجت الاسلام علیرضا شجاعی با تاکید بر اینکه نباید دچار شخصیت زدگی شد گفت:سری انحرافات فکری در مبانی دینی تفکرات دکتر شریعتی وجود دارد که علت آن ضعیف بودن شناخت وی از اسلام اصیل است، این استاد دانشگاه با اندیشه های شکل گرفته از مبانی غربی، نه متون واقعی دینی به اسلام نگاه می‌کرد.

 

ادامه مطلب ...

هنوز هزار راه نرفته وجود دارد


با قیافه گرفته و دلگیر باکاسه چشمانی پر از اشک وارد اتاقم شد گفت حاج اقا برای مشاوره آمده ام فلانی فرستاده است گفتم در خدمتم بفرمایید گفت نمی دانم چگونه بگویم بغض گلویش را گرفته است گفتم با شهامت باشید صریح و شفاف حرف بزن تاببینم چه کاری از دستم بر میاد او دلی پر درد از رفتارهای پدرش دارد پدری باز نشسته ظاهرا اهل ایمان و اهل نماز او از بر خوردهای ناصواب پدرش گلایه مند است او می گوید گاهی از باب دلسوزی پدرم را امر به معروف و نهی از منکر می کنم وقتی غیبت می کند تذکر می دهم و به خاطر همین با من رابطه اش خوب نیست قهر می کند من هم دلم به حالش می سوزد پدرم است نمی خواهم گرفتار آتش جهنم شود از این که می بینم گناه می کند ناراحت می شوم .

  ادامه مطلب ...

آزمونی دوباره

باز آزمون بندگی یک سال گذشت و از گذشت های خود نگذشتیم همان هستیم که بودیم در تعجبم همه عالم در تحول ودگرگونی است اما شجاعی ثابت و راکد مانده است مثل حوض آبی می ماند که نه تبخیر ونه تقطیر به حریم وجودیش راه ندارد ماندم در خودم در فعال و رفتارها و افکار و اندیشه های خودم ، خیلی در کوچه پس کوچه های وجودم search کردم شاید از این معما رمز گشایی بکنم که چرا نمی توانم مدیریت تغییر و تحول سر زمین وجود خودم را مدیریت کنم حاکمان نالایق ، منیت طلب ، بی درد و بی خاصیت ، تنبل و کسل ، بی رمق و بی نشاط ، مغرور و حسود و .....

  

ادامه مطلب ...

دو دست نیاز

ر

دختر خانمی با چادری ژولیده و بخیه خورده و قیافه ای که در هر نگاهش سخنی نهفته بود و درد دلهای نگفته او را به درد آورده بود چشمانش دنبال بهانه ای بود پر از اشک شود او در دل سختی ها خود را یافته بود به چیزهای دست یافته بود که اهل دلی می خواست تا پای درد دلاش بنشیند مجبور بودم زمانی براش بزارم و حرفهاش را بشنوم او گاهی اوج می گیرد نداریهاش را منشاء پیدایی خود می داند می گوید خدا را شکر که فقیرم و ندارم اگر سرمایه دار می شدم شاید عمرم و وقتم را برای آرایش سر و صورت و بوتیک فروشی ها و خرید لباس می گذاشتم فقر به من خیلی چیزها داده است آدما را با این فقر شناختم دانستم کیا به درد من می خورند چه کسانی من را می خواهند و چه کسانی دنبال مال و ثروتند خدا را شکر در فقر خیلی چیزها را آموختم .

گاهی زبان شکوه و گلایه باز می­کند و از نداری­ها و نا مهربانی­ها و بی احترامی­ها ناله می­کند و کاسه چشمش پر از اشک می­شود از این که پدرش سه زن دارد و توجهی به او و مادرش نمی­کند دلگیر است او با مادرش زندگی می­کند و با پول دریافتی از یارانه تأمین می­شوند.

او می­گوید 30 جلد کتاب طنز نوشته ام من نویسنده­ام کارم طنز گویی است و در موضوعات مختلف اجتماعی و تربیتی مطلب نوشته ام 2 جلد توسط کمک اهل خیر چاپ شده است برای جاها مختلف کار انجام داده ام اما پول نداده اند .

او از خودش می­گوید بیش از اول دبیرستان درس نخوانده است اما حرف­های خوبی دارد معلوم است که او با دیگران زندگی کرده است می­پرسم کتاب هایت را با چه اطلاعات و بر پایه چه معلوماتی می­نویسی او می­گوید جوشش از درون است و ساعت ها جاهای مختلف می روم و از دیدن آدما و صحنه ها مطلب می سازم من با محیط پیرامونی ام انس و الفت دارم . او می گوید کتابها اندوخته ها آدما است من به جای این که کتاب های دیگران را بخوانم به زندگی دیگران سر می زنم خیلی ها را می شناسم با آدمای مختلف مواجه شده ام .

او حرفای تکان دهنده دارد می­گوید دیداری با رئیس جمهور سابق داشتم هفت میلیون قول وام داد اما چون به کارم نمی آمد نگرفتم از استانداری  و فرمانداری و کمیته امداد و جاهای مختلف سخن گفت مصاحبه ای با روز نامه همشهری انجام داده بود نمونه اش را برایم آورده بود او گفت از این که یک خانم اروپایی مسلمان شده و یا چادری شده است رسانه های ما برنامه می­گذارند و بوق و کرنا راه می­اندازند که فلان کس چادری شده است اما کسی نیست ببیند بچه شیعه ها چرا چادر از سر بر داشته اند چرا به اینها توجه نمی­شود چرا جوانان را رها کرده اند و کسی به فکر اینا نیست .

واقعا چه باید کرد دردها را به کدام مسؤل دلسوز باید گفت به چه کسی باید پناه برد امروز که برخی از مسؤلان ما بر سر رسیدن به قدرت سر می­شکنند و به بهانه های واهی پربهاها را بی بها و بی بهاها را پر بها می­کنند چه باید کرد امروز جامعه ما در بخش های مختلف مدیریتی گرفتار مسؤلانی مسؤلیت نشناس و بی دردی شده است خوب شعار دادن بد عمل کردن گفتمان شده است وقتی پای صحبت ها می نشینی همه ماشالله اهل حدیث و آیه ، ولایت و امامت شده ایم از این گنجینه ها خرج می­کنیم اما در عرصه بازتاب های اجتماعی چیز دیگری دیده می­شود چرا باید یک خانم توانمند و خلاق در گردون های پیچ در پیچ مدیریتی له شود و به تکدی گری روی آورد آیا ما نمی توانیم؟ پس پول های نجومی در دست نالایقان برای چیست ؟ اگر نمی توانند چرا در پست و سمت خود مانده اند چرا کارها را به توانمندان واگذار نمی­کنند چرا آنهایی که می­خواهند کار کنند به بهانه های واهی خفه می شوند  باید   منتظر ماند تا دولت عقلانیتش بدمد.

گره گشایی مردگان بیش از زندها

بعد از نماز جمعه خانمی تشریف آورد گفت حاج آقا فرزندم بیکار است و من هم

همسر جانبازم برای بچه ام کاری پیدا کنید گفتم مادر بنده که مسؤلیتی ندارم

  

ادامه مطلب ...