فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری
فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

درس دوازدهم ـ دلیل صحیحی ها

درس دوازدهم « دلیل صحیحی ها »

کسانی که قائلند اسماء عبادات مانند صلاه برای نماز صحیح ـ یعنی بر خوردار از تمام اجزاء و شرایط وضع شده است برای اثبات مدعای خود به دلایل مختلفی تمسک نموده اند که به برخی از دلایل آنها اشاره می­شود

1. تبادر

2. صحت سلب

3. روایات

درس دوازدهم « دلیل صحیحی ها »

کسانی که قائلند اسماء عبادات مانند صلاه برای نماز صحیح ـ یعنی بر خوردار از تمام اجزاء و شرایط وضع شده است برای اثبات مدعای خود به دلایل مختلفی تمسک نموده اند که به برخی از دلایل آنها اشاره می­شود

1.  تبادر

2.  صحت سلب

3.  روایات

دلیل اول « تبادر صحیح »

صحیحی ها می گویند آنچه از استعمال لفظ صلاه متبادر به ذهن می شود نماز صحیح است نه نماز اعم از صحیح و فاسد و تبادر علامت حقیقت است پس الفاظ عبادات برای صحیح وضع شده است .

ممکن است اعمی هم ادعا کند که متبادر به ذهن از لفظ صلاه معنای صلاه است اعم از این که صحیح باشد یا فاسد

دلیل دوم « صحت سلب »

لفظ صلاه از صلاه فاسد صحت سلب دارد یعنی نمازی که فاسد است و اخلال در جزء و شرط دارد می شود گفت نماز نیست

ممکن است گفته شود که در عرف به نماز فاقد جزء هم نماز اطلاق می شود و صحت حمل دارد همان گونه که صحت سلب علامت حقیقت است صحت حمل هم علامت حقیقت است .

دلیل سوم « روایات »

در روایات آمده است که نماز معراج مؤمن است یا نماز عمود دین است این خصوصیات و ویژگی های که برای نماز از ظاهر روایات استفاده می شود مربوط به نماز صحیح است نه نماز اعم از صحیح و فاسد بنابر این نمازی که تام الاجزاء و الشرایط نیست موجب عروج نمی شود .

ممکن است گفته شود این روایات در مقام بیان کمال و بالاترین درجه نماز است نه این که نماز ناقص هیچ مصلحتی نداشته باشد

دلیل چهارم « تطابق هدف و فعل »

مصنف محترم هر سه دلیل فوق را خالی از مناقشه نمی­داند و لذا سعی می کند که خود دلیل دیگری اقامه نماید که به این شرح است

1.  نماز از ماهیات اعتباری و قرار دادی است

2.  هر معتبری در اعتبارات خود غرض و هدف خاصی دارد

3.  غرض و هدف به چیز ناقص تعلق نمی­گیرد

پس شارع الفاظ عبادات را برای معنای صحیح وضع کرده است

به عبارت دیگر

1.  غرض و هدف شارع بر تهذیب و تربیت نفوس انسانی است

2.   غرض و هدف شارع به عبادات صحیح تعلق می گیرد

3.  الفاظ بیانگر معانی و ظرف تحقق معانی اند

پس الفاظ عبادات برای عبادات صحیح وضع شده است

مقدمه اول واضح است و نیاز به توضیح و مدل سازی ندارد و لکن مقدمه دوم نیاز به تبین و مدل سازی دارد به چه دلیل غرض و هدف شارع به عبادات صحیح تعلق می­گیرد ؟

ایشان برای تبین این مطلب می فرماید : « و من المعلوم أن الفعل یتحدد من ناحیه العله الغائیه فلا یکون العمل أوسع من الغرض و الغایه المحرکه و المعلول ـ الوضع ـ یتضیق من ناحیه علته الغائیه »

1.     بدون شک بین فعل فاعل و هدف فاعل از آن فعل رابطه وجود دارد و امکان ندارد هدف و غرض به فعل تعلق بگیرد و فعل فاعل چیز دیگری غیر از هدفش باشد بهمین جهت « الفعل یتحدد من ناحیه العله الغائیه » یعنی علت غائی که همان هدف و غرض از فعل است دایره و قلمرو فعل را محدود می­کند به عبارت دیگر فعل رنگ و بوی هدف را به خود می­گیرد و همساز و همسو با هدف است و لذا­دایره و قلمرو فعل گسترده از غایت و هدف فعل نیست هدف هر چه باشد فعل متناسب با آن هدف خواهد بود.

2.     در شرایط عادی و به صورت طبیعی یعنی علل و عوامل دیگری دخالت نداشته باشد هدف و غرض فاعل به چیز ناقص تعلق نمی­گیرد

3.     وقتی بین فعل و هدف فعل رابطه است و از سوی دیگر هدف به ناقص تعلق نمی­گیرد از این دو مقدمه نتیجه می­گیریم که واضع الفاظ عبادات را برای صحیح قرار داده است و اگر برای صحیح قرار نمی­داد حتما بیان می­کرد چون مقتضای طبیعت آن است که اراده به طبیعت و ماهیت کامل و تام تعلق می­گیرد نه به ناقص و اگر شارع بخواهد لفظ را در مقابل معنای ناقص وضع کند نیاز به داعی و انگیزه دیگری دارد

تبصره

به جا آوردن چیزی که غرض و هدف به آن تعلق گرفته است گاهی به طور ناقص انجام می شود یعنی مکلف گاهی مأمور به را آن گونه که شارع خواسته است به جا نمی­آورد مثلا نمازی که شارع خواسته است نماز با تمام اجزاء و شرایط است ولی مکلف آنگونه به جا نمی آورد برخی از آداب و شرایط آن را مراعات نمی کند ولی با وجود این اسم نماز بر این نماز ناقص هم صدق می کند این صدق صلاه بر نماز فاسد عنایی و مجازی است چون مقتضای قاعده آن است که موضوع له الفاظ عبادات همان چیزی باشد که هدف و غرض به آن تعلق گرفته است و استعمال الفاظ عبادات در فاسد از باب عنایت و مجاز است نه استعمال حقیقی.

تذکر

اگر مراد از نماز فاسد نماز باطل باشد ادعای شما درست است که معتبر نماز فاسد را اراده نمی­کند ولی اعمی که نمی­گوید نماز باطل هم نماز است تا بگوییم غرض شارع به باطل تعلق نمی­گیرد بلکه اعمی می­گوید نمازی که برخی از اجزاء آن اخلال شده است به گونه­ای که دلیل قائم نشده است اخلال در آن جزء موجب بطلان عبادت است در این صورت با تمسک به اعم حکم به صحت نماز می شود و اخلال به بعضی از اجزاء و شرایط موجب بطلان عبادت نیست و این حکم اعمی ها منافاتی با این که غرض همیشه به کامل و صحیح تعلق می­گیرد ندارد چون شارع احکام شخص حکیم و علیم است میداند که مکلفین آن گونه که او می خواهد نمی توانند اتیان کنند و لذا هر کس حداقل های آن مأمور به را هم به جا آوردند به همان مقدار از حسنات و ثواب بر خوردار می شوند و از هر کس به اندازه وسعش تکلیف خواسته می­شود .

خلاصه بحث

از نظر مصنف دلیل اصلی بر ادعای صحیحی ها این است که ماهیات صلاه از امور اعتباری است و هر معتبری در اعتبارش غرض و هدفی را دنبال می کند و غرض و هدف به ناقص تعلق نمی گیرد وقتی غرض به صحیح تعلق می گیرد معتبر لفظ را در مقابل همان معنای صحیح قرار می دهد نه اعم از صحیح و فاسد بنابر این قول صحیحی ها تمام است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد