هنوز هزار راه نرفته وجود دارد

با قیافه گرفته و دلگیر باکاسه چشمانی پر از اشک وارد اتاقم شد گفت حاج اقا برای مشاوره آمده ام فلانی فرستاده است گفتم در خدمتم بفرمایید گفت نمی دانم چگونه بگویم بغض گلویش را گرفته است گفتم با شهامت باشید صریح و شفاف حرف بزن تاببینم چه کاری از دستم بر میاد او دلی پر درد از رفتارهای پدرش دارد پدری باز نشسته ظاهرا اهل ایمان و اهل نماز او از بر خوردهای ناصواب پدرش گلایه مند است او می گوید گاهی از باب دلسوزی پدرم را امر به معروف و نهی از منکر می کنم وقتی غیبت می کند تذکر می دهم و به خاطر همین با من رابطه اش خوب نیست قهر می کند من هم دلم به حالش می سوزد پدرم است نمی خواهم گرفتار آتش جهنم شود از این که می بینم گناه می کند ناراحت می شوم .

این وضعیت برایم قابل تحمل بود تا این که چندی پیش دیدم روزه خواری میکند او در آفتاب گرم تابستان برای تعمیر کولر پشت بام رفت و به خاطر تشنگی دوام نیاورد روزه اش را خورد اعتراض کردم مگر مجبور بودی که صبح درست کنی که روزه ات را بخوری شب انجام می دادی او می گوید مگر من فقط روزه می خورم 90 درصد مردم روزه نمی گیرن مگر آنهایی که روزه نمی گیرند چه شده است .

از من اجازه می خواهد حاج آقا می شود یک چیزی را بهت بگم گفتم بفرمایید از گرفتاری پدرش به مواد مخدر می گوید او از آن روزی که باز نشسته شد روز به روز از مسیر زندگی سالم فاصله می گیرد او دو وعده روز سر منقل مینشیند به او می گویم بهانه تو برای روزه خواری این نیست که چون دیگران می خورند من هم می خورم بلکه به خاطر گرفتار شدن در مواد مخدر است الآن چنین احساسی به من دست داده است که پدرم مخفیانه روزه خواری می کند .

او از مادرش و برادرش هم مطالبی گفت و از این که گرفتار چنین زندگی است دلگیر است او خودش کارشناس حساب داری است و دانشجو است خانم محجبه و مهذبی به نظر می رسید بعد از مطالب ایشان توصیه های نمودم از هزاران راه نرفته برایش گفتم راه حلی برای برون رفت از مشکلات برای بیان کردم یکی از راه ها برای برون رفت از مشکلات این است که مشکل را به صورت یک سؤال در آورده به دنبال پاسخ یابی به آن باشیم و راه حل های مختلف برای رسیدن به پاسخ را آزمایش کنیم مثلا برای این که پدرم ، دوستم روزه بگیرد و روزه خواری نکند چه باید کرد ؟ این سؤال را به صورت دقیق برای خود می نویسیم و بعد فکر می کنیم ببینیم از چه راهی می شود به این سؤال پاسخ یافت هر سؤالی در دل خودش جواب را هم دارد وقت فکر و تأمل لازم است منتها ماها معمولا عاجز از فکر کردنیم و اگر بخواهیم یک ساعت فکر کنیم خود را با سخترین کار مواجه می بینیم و عادت به فکر کردن نداریم در حالی که فکر کلید حل مشکلات است  این بلیه  روزگار ما است  بلای جانسوز و خانه بر انداز است تمام آبرو و حیثت و ارزش های متعالی انسان ها پای مواد ذبح می شود متأسفانه کسی هم بنا نیست  یک تصمیم اساسی در موردش بگیرد و مثل نقل و نبات در کوچه و خیابانها به فروش می رود خانواده ای نمی توان یافت که گرفتار این بلیه نشده باشند  فرهنگ سازی نمی شود برای این که جلوی بچه داری را بگیرند تمام ابزارالات و اسباب و وسایل را به کار آورند  به گونه  که در کوتاهترین زمان  چنان فرهنگی در جامعه درست شد که برای داشتن بیش از دو فرزند باید متوسل به غیب الغیوب می شدی و الا کسی نبود که فرزند سوم را قبول کند  اما مواد مخدری که هزاران خانه  و خانواده را با خود درگیر کرده است مورد توجه قرار نمی گیرد هر از چند کاهی فقط اعلام می کنند چند تن مواد گرفته و آتش زدند رسانه ها و منابر و نشریات و آموزش  و  ده ها ارگان رسمی و غیر رسمی فرهنگی کاری  به این ندارند چقدر خانواده  زن و بچه  و ...  در آتش  مواد می سوزند و کسی به فکر خاموشی  آن نیست