فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری
فاطمه کوثر معرفت ناب

فاطمه کوثر معرفت ناب

قرآنی - علمی ، اخلاقی ، کلامی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و هنری

ائمه شناسی

ائمه شناسی با رویکرد انسان شناسانه

ائمه شناسی با رویکرد انسان شناسانه

1.     شناخت و معرفت نسبت به ائمه علیهم السلام از توان بشر غیر معصوم خارج  است و از کلمات ائمه هم استفاده می شود شناخت حقیقی آن انوار قدسیه و معرفت نوریه آنهادر حوزه معرفت بشری قرار نمی گیرند.

2.     مراد از معرفت اهل بیت علیهم السلام صرف شناخت شناسنامه ای و یا بیان تاریخ زندگی آنها و بیان خصوصیات اخلاقی آنها نیست بلکه معرفتی است که موجب اذعان و اعتراف به عظمت و جایگاه رفیع آنها بشود و منجر به محبت و مودتی که خضوع و خشوع و کرنش را به همراه داشته باشد  .

3.     معرفت اهل بیت علیهم السلام از منظرهای مختلف و از جهات و زوایایی متعددی می تواند انجام گیرد که به مواردی اشاره می شود

الف . اهل بیت از منظر قرآن

ب . اهل بیت از منظر روایات

ج . اهل بیت از منظر  ادعیه و زیارات

4.     نگاه به زندگی فردی و اجتماعی ائمه علیهم السلام با رویکرد های مختلف قابل مطالعه و بررسی می باشد که به چند گونه از  شناخت ائمه علیهم السلام اشاره می شود :

الف . نگاه جامعه شناسانه

ب . نگاه روان شناسانه

ج . نگاه رفتار گروانه

د . نگاه فیلسوفانه

ه . نگاه عارفانه

و . ....

5.     ائمه علیهم السلام از دو جهت می تواند مورد مطالعه معرفت شناسانه قرار گیرد که بدان اشاره می شود

الف . شناخت از حیث بینش و دانش ( خداشناسی ، نبوت شناسی ، معاد شناسی ، امام شناسی ، فقه شناسی ، تربیت ، اخلاق ، عرفان  و فلسفه و ....)

ب.  شناخت از حیث گرانش وگرایش ( خصوصیات اخلاقی و رفتاری مانند صبر، شجاعت ، ایثار ، محبت ، تزکیه نفس ، ایمان ، تقوی و ...)

6.     یکی از مسائل مهم در شناخت حقایق عالم هستی روش شناسی است و چه بسا بی توجهی به این نکته بسیاری را گرفتار مغالطات و خطاهای بزرگ کند و نه تنها از رسیدن به مقصود باز دارد بلکه او را در گمراهی و باتلاقی فرو برد که راه نجات نداشته باشد و لذا قبل از ورود در هر رشته علمی و تحقیقی باید روش کاوش مشخص شود تا راه برای داوری و فهم مطالب آسان گردد و لذا در بحث معرفت اهل بیت علیهم السلام همانطور که بیان شد از یک روش ترکیبی استفاده می شود.

7.       روش شناسی

برای شناخت حقایق عالم هستی از روش های مختلفی استفاده می شود که به مواردی اشاره می شود :

الف. روش تجربی

ب. روش برهانی ( برهان لمی و انی و تلازمی ) 

ج. روش عرفانی

د. روش وحیانی ( قرآنی و روایی )

     باید توجه داشت بعضی از حقایق را می شود به تمام روش های فوق مورد مطالعه و شناسایی قرار داد مثلا ابعاد مختلف زندگی ائمه علیهم السلام را می شود با روش های مختلف مورد کاووش و مطالعه قرار داد .

روشی پیشروی ما در این بحث استفاده از یک روش ترکیبی است یعنی از عقل و نقل و تجربه و در بعضی موارد یافته های عرفانی برای شناخت ائمه علیهم السلام بهره گرفته می شود .

8.     برای شناخت برهانی حقایق عالم هستی دو راه کلی وجود دارد راه اول  شناخت لمی است که از طریق شناخت علت آفریننده ، معلول  شناخته می شود البته در صورتی که  شناخت علت مقدور و ممکن باشد چنین شناختی اگر حاصل شود انسان را به یقین منطقی می رساند چون معلول مخلوق و فعل ، آفریننده است و شناخت آفریننده در حقیقت شناخت فعل اوست چون فعل از فاعل جدا نیست اگر چه دو حقیقت اند و لکن فعل تراوش و رقیقه  فاعل است فعل از هر وصف کمالی بر خوردار باشد فاعل او که معطی  او است از آن کمال بر خوردار خواهد بود پس شناخت فاعل شناخت فعل است البته پیمودن چنین راهی برای بشری که به معدن حقیقت اتصال پیدا نکرده است و علوم خود را از سر چشمه صاف و زلال به دست نیاورده است در هیچ حوزه از حوزه های وجودی عالم هستی امکان ندارد . تبین این حقیقت مقال و مجال خاص خود را می طلبد .

9.     راه دوم شناخت معلول از طریق مطالعه آثار و افعال خود معلول است یعنی وقتی ما با روش های خاصی که برای شناخت افعال و آثار وجود دارد به مطالعه و تحقیق در آثار و افعال یک موجود می پردازیم بعد از شناخت آثار به حقیقت وجودی آن شئی در حد همان آثار پی می بریم این شیوه پژوهش و کاوش اگر چه مفید یقین است و لکن به خاطر محدودیت های که دارد نمی تواند ما را به شناخت حقیقی از تمام حوزه های وجودی علت برساند چون فعل و اثر خارجی تمام حقیقت فاعل را به نمایش نمی گذارد بلکه بخشی از کمالات وجودی او را نشان می دهد  بنابر این شناخت فاعل از راه فعل اگر چه مفید یقین است و لکن در حد و مرتبه  فعل فاعل را می شناساند نه در حد و مرتبه وجودی خود فاعل .

10. و لذا اگر در شناخت ائمه اطهار علیهم السلام برهان عقلی اقامه شود بمعنای شناخت لمی نخواهد بود بلکه شناخت از طریق آثار و افعال و خصوصیات اخلاقی آنها خواهد بود .

11. انسان با توجه به این که  جامع ماده و معنی است و از دو ساحت وجودی ؛ جسم و روح بر خوردار است و لذا کار کردها و آثار مختلف به لحاظ فردی و اجتماعی دارد و برای شناخت انسان در ساحت های مختلف وجودی او علوم مختلفی مانند معرفت شناسی و جامعه شناسی و روان شناسی و علوم تربیتی و ... سامان یافته است و لذا نگاه تک بعدی به انسان و مطالعه او از منظر واحد نباید ما را از ابعاد دیگرش غافل کند و یافته های علمی جزئ و بخشی را نباید به تمام حوزه های وجودی انسان سرایت داد هر اثری فقط در محدوده ی وجودی خودش فاعل را نشان می دهد نه بیشتر و فلذا اگر نگاه جامعه شناسانه یا رفتار گروانه و ... نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام داشته باشیم نباید از ابعاد مختلف وجودی آنها ما را غافل کند .

12. انسان از آن جهت که از دو ساحت معنی و ماده بر خوردار است احکام و دستورات  ویژه و خاصی را دارد انسان از آن جهت که موجود مادی است  از حیات حیوانی بر خوردار است از این جهت که موجود بالفعلی است و حالت بالقوه ندارد ـــ مراد و منظور ما از بالفعل بودن هدایت تکوینی داشتن است ـ یعنی همانطور که سایر حیوانات از هدایت تکوینی بر خور دارند و برای تأمین مصالح زندگی مادی طبق ضوابط و مقررات خاص تکوینی سعی و تلاش می کنند خانواده تشکیل می دهند و خانه و مسکن تهیه می کنند و به دنبال تأمین نیازهای خود می روند انسان هم از این قانون تکوینی بر خوردار است و لذا انسان اگر فقط از وجود مادی بر خوردار می بود مانند تمام حیوانات دیگر مسیر زندگی طبیعی خویش را طی می کرد  و از این جهت نیازی به هادی و رهبر و ارسال رسل و انزال کتب نمی داشت .

اما انسان از آن جهت که از حیات معنوی و روحانی بر خوردار است موجود بالقوه ای است و با اختیار و اراده خود باید زندگی خود را سامان دهد و ظرف وجودی اش را با حقایقی که در اختیار او قرار داده اند پر کند و با اراده و اختیار خود به حقیقت وجود معنوی اش  شکل بدهد .

البته انسان خواه نا خواه حقیقت وجودیش و شخصیت انسانی اش فعلیت پیدا می کند چون اختیار انسان در اختیارش نیست تا اختیارش بالقوه باشد بلکه موجود مختار ، بالفعل مختار است و هر کاری انجام دهد که مربوط به حوزه اختیاری اوست به اختیارش انجام می دهد چه توجه به اختیار خودش داشته باشد یا نداشته باشد مانند موجود دارای فکر و اندیشه تا زمانی که قوای اندیشه او از کار بر کنار نشده  از اندیشیدن باز نمی ایستد و انسان نمی تواند اندیشه را از اندیشیدن باز دارد هر فکر و اندیشه ای برای نیاندیشیدن ، خود اندیشدن  است بنابر این اختیار ما مانند اندیشه ما در اختیار ما نیست تا  هر وقت خواستیم اختیار کنیم و هر وقت نخواستیم اختیار نکنیم بله می توانیم این یا آن را اختیار بکنیم اما چه اختیار بکنیم یا نکنیم در هر صورت به اختیار خود اقدام نموده ایم و لذا انسان خواه و نا خواه در میان دو نقیض قرار دارد اگر آنچه به خیر و صلاح اوست به اختیار خود بر نگزیند قطعا به اختیار خود گرفتار دیگری خواهد شد .

13. انسان از آن جهت که انسان است موجود بالقوه ای است و با اختیار و اراده خود باید خود را به فعلیت برساند و کتاب نفس خود را به قلم اختیار خود باید به نگارش در آورد و  ریشه و اساس موجود بالقوه فقر و نیازمندی است و هر فقر و نیازی نشانگر وجود بر آورنده آن نیاز است و لذا باید چیزی باشد تا موجود نیازمند با رساند خود به آن چیز رفع نیاز کند برای موجود تشنه و نیازمند به آب باید آبی باشد تا رفع عطش کند و لذا انسان برای انسان شدنش نیاز به حقایقی دارد که نیاز های  انسانی او را تأمین کند و تنها حقیقتی که می تواند این ظرف وجودی را با مظروف حقیقی پر کند دین و شریعت الهی است و هر کس به اندازه ای که از این شریعت حقیقی بهره برداری کند  به همان اندازه ظرف وجودی اش را پر کرده است و به بعد انسانی اش شکل و قالب داده و خود را بالفعل ساخته است و در همان حد رفع نیاز نموده است .

14. بزرگ ترین وظیفه و رسالت ما ساختن و قرار دادن خود در مسیر شدن است و اولین قدم برای شدن شناخت نیازها و نا داری ها و پی بردن به فقر وجودی است انسان ها به قدر معرفت و شناخت نیازشان از حقایق وجودی بهره می برند هر چقدر علم و آگاهی به نیاز بیشتر زمینه ی بهره بر داری بیشتر خواهد بود مولوی می گوید :

آفتاب و ماه و این استارگان               جز به حاجت کی پدید آید عیان

پس کمند هستها حاجت بود              قدر حاجت مرد را آلت بود

پس بیفزا حاجت ای محتاج زود           تا بجوشد در کرم دریای جود

     در جای دیگر می فرماید :

آب کم جوی و تشنگی آور به دست          تا بجوشد آبت از بالا و پست

     و چون سراسر وجود انسان فقر و حاجت و نیاز است و لذا به اندازه تمام هستی اش نیازمند شدن است پس برای شدن متعالی و فعلیت باید تمام هستی اش را بدست آورد و تا سراسر هستی را بدست نیاورد از او رفع عطش نمی شود و برای بدست آوردن تمام هستی راهی جز اتصال به معدن و سرچشمه عالم هستی یعنی حقیقت ربوبی راه دیگری وجود ندارد و تا طوق بندگی به گردن نیاوزیم و گوش به فرمان فرامین نورانی آن نور مطلق نباشیم بهره ای از نورانیت نخواهیم یافت .

15. برای شناخت انسان و آثار وجودی و حالات روحی و روانی او و پی بردن به این که چه مقدار از نیازهایش را بر آورده کرده است و چه مقدار از ظریفیت وجودی اش را با آن حقیقت ناب پر کرده است و تا چه حد از شدن خود را محقق ساخته است بعد از شناخت و ارتباط با حقایق راهی جز مطالعه حالات نفسانی و مقایسه خود به آن حقایق و مقدار بهرمندی از آنها وجود ندارد . برای این که بتوانیم شدن خود ودیگران را درک کنیم باید در مسیر شدن قرار گیریم و خود ، این راه را بیازمایم تا بطور ملموس و محسوس بتوانیم شدن دیگران را درک کنیم تا خود را از نور هستی نورانی نکنیم نمی توانیم نورانیت دیگران را درک کنیم برای شناخت نورانیت دیگران باید نورانی شد اگر چه نتوانیم سعه وجودی و مراتب نورانیت او را دریابیم و همانطور که به قول عارف جامی ذات نیافته از هستی بخش نمی تواند هستی بخش باشد ذاتی که از هستی بهره ای نبرده است نیز نمی تواند از هستی دیگران با خبر باشد .

ذات نا یافته از هستی بخش          چون تواند که شود هستی بخش

خشک لب را که بود ز آب تهی       ناید از وی صفت آب دهی

    لذا تجربه  شخصی بهترین و مطمئن ترین راه برای درک شدن خود و دیگران است از آنجا که حالات معنوی انسان ها قابل مقیاس و توزین با ابزارهای  مادی و محسوس نیست و محاسبه کمی آنها مقدور نمی باشد و لذا تجربه درونی راهی است برای شناخت حالات روحی مثلا  برای این که توانای و قدرت بدنی کسی آزموده شود وجود یک وزنه ی سنگین کافی است تا شخص خود و دیگران را با آن محک بزند و به توانای خود و رقیب پی ببرد و هکذا در سایر مواردی که مربوط به جسم و بدن انسان مربوط است اما برای این که شهامت و شجاعت و قدرت ایمان و تقوا و جود و سخاوت و کرامت کسی راییازمایم  راهی جز تجربه درونی وجود ندارد کسی می تواند به مقدار و اندازه شجاعت دیگری پی ببرد که خود از این کمال وجودی بهرمند باشد و در میدان های مختلف با رقیب خود شجاعت خود را محک زده باشد مثلا برای درک صبر علی علیه السلام در جریان اهانت به فاطمه زهرا سلام الله علیها راهی جز تجربه شخصی وجود ندارد باید انسانِ قادر و شجاع و غیرتمند و توانمندی باشد و به همسر او اهانت شود و او با این که توانای لازم برای دفع دارد برای مصالحی صبر پیشه کند و از این اهانت در گذرد چنین شخصی می تواند مقداری از قدر و عظمت این صبر و مصیبت را درک کند و یا کسی که گرسنه و تشنه است برای شناخت او باید طعم تلخ گرسنگی و تشنگی را چشیده باشد و الا با شنیدن لفظ گرسنه ام  و تشنه ام  نمی توان حالات یک گرسنه را درک کرد بنابر این برای درک حالات روحی و روانی افراد  تجربه شخصی راهی است که می تواند ما را به شناخت ، واقع بینانه از واقع برساند .

    در این که چگونه با تجربه های شخصی می توان حالات روحی دیگران را شناخت از باب تشبیه معقول به محسوس به مطلبی اشاره می شود امروزه یکی از پیچده ترین رشته های علمی علوم ریاضی است و همه می دانیم که ریشه  و اساس این علم از عدد یک شروع می شود و از تکثیر و تضاعف عدد " یک " و ضرب آنها در هم اعداد بالاتر به دست می آیند تا جای که  برای سهولت در فهم لاجرم قوانین خاصی مانند جمع و تفریق و ضرب و تقسیم بکار گرفته می شود و از این قوانین ساده شروع می شود تا به قوانین پیچده ریاضی برسد  ریشه و اساس همه این اعداد نجومی همان عدد " یک " است که مقیاس فهم اعداد بالاتر است.

    و در مورد مساحت و محیط هم از میلی متر و سانتی متر شروع می شود و به  متر ، دکامتر ، هکتومتر ، کیلومتر و میل و فرسخ می انجامد و برای به دست آوردن مساحت اشیایی که ابعاد زیادی دارند از طریق محاسبات ریاضی مساحت و محیط آن را با مقیاس " متر "  به عنوان یک واحد مشخص به دست می آورند مثلا مساحت فلان زمین چند هتکار است با مقیاس متر به دست می آید و با همین مقیاس مساحت و محیط کره زمین را به دست می آورند و با مقیاس قرار دادن زمین به کشف مساحت و محیط خورشید و کرات دیگر می پردازند و همین طور ادامه پیدا می کند تا جایی که بشر توانایی ادامه را داشته باشد .

     و در به دست آوردن وزن اشیاء هم از گرم  و  مثقال  شروع می شود تا به کیلو و من و خروار و تن می رسد و وزن اشیا را با این مقیاس اندازه گیری می کنند و از همین راه به حجم و اندازه زمین راه پیدا می کنند و از آنجا به وزن سایر کرات دست می یازند و در یک محاسبه علمی می توانند بدانند که جرم و حجم و وزن زمین چقدر است و با بدست آوردن آن جرم و حجم خورشید را به دست می آورند و ...

    همینطور در تشخیص سرعتِ طی مسافت اشیاء یک پرامتر مشخصی بنام واحد شتاب وجود دارد و تغییر اشیا را با ثانیه مورد ارزیابی قرار می دهند مثلا برای تشخیص سرعت نور طبق محاسبات علمی بدست می آورندکه در ثانیه 300000 سیصد هزار کیلو متر مسافت طی می کند یعنی امواج نور می تواند در یک ثانیه تقریبا هشت مرتبه کره زمین را دور بزند با این مقیاس به مسافت طی شده نور از خورشید تا زمین را کشف می کنند و با این مقیاس  مسافت و فاصله ستاره ها و کرات دیگر را با  زمین مورد شناسای قرار می دهند مثلا می گویند فلان ستاره با زمین چند ساعت یا چند روز یا چند ماه و یا چند سال و  چند هزار سال نوری فاصله دارد .

    پس معلوم شد که در امور محسوس واحد های مشخصی برای ارزیابی و شناخت امور محسوس وجود دارد حال سئوال مهم و اساسی این است آیا برای شناخت ابعاد معنوی وجود انسان مقیاس و معیاری وجود دارد تا از طریق آن کمالات وجودی مورد ارزیابی و شناسای قرار گیرد ؟

    پاسخ این سئوال مثبت است آری می توان کمالات وجودی دیگران را از طریق کمالات وجودی خود مورد ارزیابی قرار داد وقتی انسان خود را در مسیر شدن و فعلیت قرار داد معیار و مقیاس شدن را به دست می آورد و با این مقیاس می تواند به حیات معنوی انسان ها  راه یابد و در مقایسه خود با دیگران به وزنه های برتر می رسد  و با مقیاس قرار دادن وزنه های بالاتر به وزنه های برتر دست می یابد  و این مسیر را تا جایی که بشر توان ادامه دادن را داشته باشد ادامه می دهد همانطور که با شناخت یک متر توانست هزاران کیلو متر و میلیون ها کیلو متر و ... را بشناسد و تصور کند همانطور که با اعداد و ارقام دم دستی توانست به ارقام نجومی راه پیدا کند انسان هم می تواند با به دست آوردن معیارهای سنجش ارزش ها و معنویات و حالات روحی و روانی  خود به حالات روحی و روانی دیگران راه یابد و آنها را با هم مقایسه نماید .

16. انسان ها اگر چه شخصیت های متعدد و متمایزی دارند و لیکن درگوهره و جوهره ی انسانیت با  هم مشترک اند و لذا اگر کسی  نیاز های حقیقی خود را بشناسد و به کمالات وجودی خود دست یابد به نیازهای دیگران هم پی می برد و به همین دلیل انسان با مقیاس قرار دادن خواسته ها و نیاز ها و شدن های خود می تواند دیگران را هم مورد ارزیابی و شناسای قرار دهد .

17. با توجه به نکته های  فوق به نظر ما بهترین راه برای بررسی ابعاد وجودی حضرات معصومین علیهم السلام  و شناخت جایگاه رفیع آنها در شدن های متعالی ایشان تجربه شخصی است وقتی انسان به شدن های حقیقی خود راه یافت می تواند با مقیاس قرار دادن کمالات وجودی خود به شناساسی معیار ها و مقیاس های برتر دست یابد  و تا انسان خود را در مسیر شدن حقیقی قرار ندهد و آن مقیاس های سنجش اولیه را در وجود خود نیابد نمی تواند شدن های دیگران را مورد ارزیابی قرار دهد بنابر این برای شناخت ائمه علیهم السلام  هیچ راهی جز خود شناسی وجود ندارد و چون امام شناسی در حقیقت انسان شناسی است و انسان شناسی چیزی جز خود شناسی نیست و یکی از راههای مطمئن برای شناخت خود آغاز از خود است همانطور که در برهان صدیقین برای شناخت واجب الوجود از خود وجود به وجوب می رسند در شناخت انسان هم یقینی ترین راه شناخت خود از طریق خود است و بهترین آغاز در خود شناسی بررسی نا داریی ها و رسیدن به نیازها است و آن روی شناخت نیاز شناخت بی نیاز است و لذا در درون صدف انسان شناسی گوهر ناب خداشناسی است و این که در کلمات معصومین علیهم السلام وارد شده که من عرف نفسه فقد عرفه ربه ، انفع المعارف معرفه النفس شاید اشاره به این نکته باشد که جوهره و حقیقت انسان شناسی خداشناسی است و تا انسان خود را نشناسد هیچ راهی برای خدا شناسی وجود ندارد از هر جا که آغاز کند در حقیقت آغاز از خود است .

     بنابر این امام شناسی نیازمند انسان شناسی است و انسان شناسی میسر نیست الا به خود شناسی و وقتی انسان خود را شناخت معیار و مقیاس شدن های اولیه را به دست  آورد با آن مقیاس ها به سراغ شناخت شدن های برتر می رود تا جای که بتواند امام شناسی کند و الا بدون شناخت خود سخن گفتن از شناخت امام بافته بدون یافته خواهد بود و چنین شناختی در حیات معقول و معنوی انسان تاثیری نخواهد داشت و او را در مسیر شدن های متعالی یاری نخواهد نمود و به عمق عظمت و جلالت امام حتی در حد سعه وجودی خود هم پی نخواهد برد .

    بنابر این روش ما در امام شناسی تجربه شخصی است و از عقل و نقل برای تعمیم این مقیاس ها بهره گرفته می شود و در نهایت با برترین مقیاس بدست آمده ابعاد وجودی ائمه علیهم السلام مورد تحقیق و پژوهش قرار می گیرد .

نظرات 1 + ارسال نظر
ظریفی شنبه 26 اسفند 1391 ساعت 15:11 http://arzyab.blogfa.com

سلام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای شجاعی
از مطالب زیبای وبلاگ شما بطور مستمر استفاده می برم.
ضمن تشکر از زحمات ارزشمند شما پیشنهاد می کنم در صورت امکان این امکان برای دین پژوهان بیشتر معرفی گردد.تا شاهد هم افزایی اطلاعات عزیزان در فضای مجازی هم باشیم.برداشت من این است که اکثر دین پژوهان از این امکانات بی خبرند و با مختصر توجیه و اطلاع رسانی می توان از این فضا هم برای انتقال یافته های فکری و تبادل تجربه بیشتر استفاده نمود.
عزت مستدام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد